Sunday 28 December 2014

آغاز محکومیت سوسن تبیانیان شهروند بهایی در سمنان

 «سوسن تبیانیان» شهروند بهایی برای گذراندن محکومیت یک ساله خود به زندان رفت
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، «سوسن تبیانیان» شهروند بهایی ساکن سمنان که به اتهام مصاحبه درباره وضعیت اقتصادی بهاییان با رسانه‌های خارج از ایران به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود، حوالی ظهر روز چهارشنبه ۳ دی ماه خود را برای گذراندن محکومیت به دادگاه انقلاب سمنان معرفی و پس از بازداشت به زندان منتقل شد

نامبرده تنها شهروند بهایی زن در زندان سمنان است. وی دارای دو فرزند ۷ و ۱۲ ساله می‌باشد

عدنان رحمت‌پناه به مرخصی اعزام شد

خبرگزاری هرانا – عدنان رحمت‌پناه زندانی بهایی زندان عادل‌آباد شیراز برای مدت ۵ روز برای پیگیری و درمان مشکلات جسمی به مرخصی اعزام شد
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عدنان رحمت‌پناه شب گذشته برای مدت ۵ روز از زندان عادل‌آباد شیراز به مرخصی اعزام شد
یکی از نزدیکان وی به گزارشگر هرانا گفت: «دو هفته بود که زندان با مرخصی وی موافقت کرده بود، اما اطلاعات با مرخصی عدنان موافقت نمی‌کرد. در ‌‌نهایت هم به علت بیماری شدید وی، بدون اجازه وزارت اطلاعات دادستان دستور اعزام به مرخصی را صادر کرد. وی باید توسط متخصص در مورد بیماری عفونت گوش و بینی و کمردرد خود معاینه می‌شد و زندان این امکان را نتوانست فراهم کند
این منبع همچنین گفت: «متاسفانه در زندان عادل‌آباد به علت آلودگی محیط بیماریهای عفونی شدیدی وجود دارد و مسئولان هم اقدام کافی برای درمان زندانیان و پاکیزگی محیط یا واکسیناسیون کردن انجام نمی‌دهند
گفتنی است، عدنان رحمت‌پناه صبح روز ۲۲ آذر ماه سال ۹۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات شیرزا (پلاک صد) منتقل شده بود
وی پس از ۱۸۶ روز با قید وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد و در ‌‌‌‌نهایت در شعبه ۳ دادگاه انقلاب شیراز به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱ سال زندان محکوم شد و این محکومیت عینان در دادگاه تجدیدنظر به تایید رسید
این حکم به اتهام تبلیغ علیه نظام و تبلیغ دیانت بهایی از طریق فیسبوک و ارتباط با دوستان برای عدنان رحمت‌پناه صادر شده است و یکی از شواهد اصلی استفاده شده در دادگاه بر علیه وی عکسی بوده که یکی از دوستان عدنان ایشان را در وی تگ کرده بود
ارسال یک ایمیل به بی‌بی سی و رادیو فردا در خصوص وضعیت بهاییان شیراز از دیگر شواهد دادگاه برای صدور حکم بوده است

Tuesday 16 December 2014

تیتر روزنامه رسالت به تاریخ سه شنبه 25 آذر 1393


مشروح گفت‌وگوی فارس با آیت‌الله موسوی بجنوردی


فرمان ۸ ماده‌ای امام مترقی‌ترین حقوق شهروندی است.
بهائیان حقوق شهروندی ندارند.
عضو مجمع روحانیون گفت: هیچوقت ما نمی‌گوییم بهایی حق تحصیل آزاد دارد، اصلاً حقوق شهروندی ندارد. 
مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان از حق شهروندی برخوردارند، زیرا ادیان ابراهیمی هستند.
وی افزود:بهاییان حقوق شهروندی ندارند.البته در زمان تدوین، برخی ایرادات هم به این منشور گرفته شد.
مثلا اینکه وقتی گفته می‌شود همه شهروندان حق تحصیل دارند، آیا این حق به عنوان مثال شامل حال بهائیان هم می‌شود؟

به هیچ عنوان. بعضی‌ مسایل نیاز به این ندارد که تخصیص بزنیم، آن کسی که با اسلام مخالف است، موضوعا خارج است. بهائی ضد اسلام است و موضوعا از این بحث خارج می‌شود.

هیچوقت ما نمی‌گوییم بهایی حق تحصیل آزاد دارد، اصلا حقوق شهروندی ندارد. مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان از حق شهروندی برخوردارند. در مجلس نماینده دارند، زیرا ادیان ابراهیمی هستند و ما با آنها تعامل داریم و نمایندگان آنها با ما دوست هستند.

تیتر روزنامه جوان به تاریخ سه شنبه 25 آذر 1393


Tuesday 9 December 2014

امام جمعۀ رفسنجان خواهان اخراجِ همۀ بهائیان از این شهر شد


به گزارش خبرگزاری فارس از رفسنجان، حجت‌الاسلام عباس رمضانی‌پور ظهر امروز در جمع مسئولان این شهرستان اظهار داشت: فرقه‌‌های زیادی از زمان‌های گذشته در بین مردم ایجاد شده و قرآن کریم این موضوع را پیش‌بینی و بیان کرده است

امام جمعه رفسنجان افزود: در شهرستان رفسنجان برخی از این گروه‌ها و فرقه‌ها وجود دارند و بر اثر عدم اطلاع مردم در محلات و در بین مردم عادی زندگی می‌کنند و به کسب و کار می‌پردازند و حتی نمی‌شود آن‌ها را تشخیص داد

رمضانی‌پور ادامه داد: تعدادی از یهودیان نیز در بازار شهر کسب و کار می‌کنند، اما حکم آن‌ها با فرقه ضاله بهائیت فرق دارد، بهائیت بر طبق فتوای مراجع نجس هستند

وی عنوان کرد: پیدایش فرقه ضاله بهائیت در قرن 19 توسط شیخ احمد احصایی و سیدکاظم رشتی که ادعا کردند با امام زمان (عج) رابطه مستقیم دارند و رابط ایشان با مردم هستند، آغاز شد

وی ادامه داد: پس از سیدکاظم رشتی، سید علی‌محمد که معروف به علی‌محمد باب و ادعای بابیت امام زمان (عج) را داشت و بعد از آن ادعا کرد، خود امام زمان و حتی پیامبر است، ادامه یافت

رمضانی‌پور تصریح کرد: در مقطعی دیگر شخصی به نام حسین علی معروف به بهاء‌الله ظهور کرد و دولت روسیه سرسختانه از او حمایت می‌کرد که زمانی او را فراری دادند و دوباره برگشت و فعالیت‌های سیاسی خود را ادامه داد و امروز خدای بهائیان همان حسین‌علی بهاءالله است

امام جمعه رفسنجان در ادامه با بیان اینکه این فرقه نجس هستند و خرید و فروش با آن‌ها حرام است، افزود: این فرقه کارها و برنامه‌های زیادی در شهرمان به وجود آوردند و خواسته به‌حق مردم که نباید در این شهر باشند، باید تحقق یابد

فتوای آیت الله خامنه ای علیه شهروندان بهایی رفسنجان


Saturday 6 December 2014

زمانی که حضرت عبدالبها در عکا بودند

در زمانی که حضرت عبدالبها در عکا بودند، حاکمی در آنجا بود که گاهی احبا را اذیت میکرد. یک مرتبه نقشه ای طرح کرد که تمام وسایل زندگی آنها را از بین ببرد. او به سربازانش دستور داد تمام مغازه های احبا را ببندند و کلید مغازه ها را نزد او ببرند. اما حضرت عبدالبها نقشه حاکم را فهمیدند و به احبا توصیه فرمودند مغازه های خود را روز بعد باز نکنند. ایشان به آنها فرمودند که صبر کنند ببینید خداوند چه مقدر کرده است. تصور کنید حاکم چقدر تعجب کرد وقتی شنید که سربازانش نتوانستند هیچ کلیدی نزد او ببرند.چون مغازه ها اصلا باز نشده بود. اما قبل از آنکه او بتواند فکر کند که بعد از آن چکار کند، اتفاق غیر منتظره ای افتاد. تلگرافی از روسای او رسید که او را از حکومت آن شهر برکنار کرده بودند. و به این ترتیب مغازه های احبا حفظ شدند .به او که حالا حاکم سابق بود دستور داده شد عکا را ترک کند و به دمشق برود. خیلی افسرده و ناراحت بود. او مجبور بود تنها و فوری شهر را ترک کند. برای خانواده اش چه اتفاقی می افتاده؟ چه کسی به او که دیگر مورد لطف دولت نبود کمک میکرد؟ حضرت عبدالبها خبر را شنیدند و نزد او رفتند. به مرد غمگین و افسرده خیلی محبت کردند ، انگار که او هرگز با امرالله دشمنی نکرده بود . حضرت عبدالبها حتی یک مرتبه هم به خطای گذشته او اشاره نکردند . در عوض به او فرمودند در هر مورد که میسر باشد به او کمک خواهند کرد. حاکم سابق خیلی ناراحت و مضطرب بود که همسر و فرزندانش را می بایست تنها رها کند و برود حضرت عبدالبها به او اطمینان دادند که از آنها مراقبت خواند کرد. بعدا هیکل مبارک ترتیبی دادند که همسر و فرزندان او سفر راحتی به دمشق داشته باشند. و همراه و مراقب قابل اعتمادی را با آنها فرستادند و تمام مخارج سفرشان را نیز تا دمشق پرداختند.وقتی که حاکم سابق به وصال خانواده اش رسید، خیلی مسرور شد با قلبی پر از سپاس و امتنان ، رو به شخص همراه آنها کرد و هزینه سفر را جویا شد. شخص همراه توضیح داد که حضرت عبدالبها تمام مخارج را پرداخته اند. بعد حاکم سابق به خاطر محبتها و سختکوشی شخص همراه در طول سفر ، هدیه ای به او داد . اما شخص همراه هدیه را نپذیرفت و به حاکم سابق گفت که او فقط محض اطاعت از حضرت عبدالبها این کار را کرده و مایل نیست در مقابل خدمانی که انجام داده چیزی بپذیرد . بعد حاکم سابق از او خواست که آن شب را مهمان او باشد . شخص همراه گفت که مشتاق است اوامر حضرت عبدالبها را اطاعت کند. ایشان به او فرموده بودند فورا به عکا برگرد . حاکم سابق از او خواست لااقل آنقدر صبر کند تا او نامه ای برای حضرت عبدالبها بنویسد شخص همراه پذیرفت و موقع برگشتن به عکا نامه را به حضرت عبدالبها تقدیم کرد . در نامه آمده بود : ای عبدالبها امیدوارم مرا عفو کنید من نمی فهمیدم شما را نمی شناختم نسبت به شما بد کردم. شما با احسان عظیم خود به من پاداش دادید.

تفتیش منازل و محل کسب تعدادی از شهروندان بهایی در رشت

................................................ یک مامور از طرف وزارت اطلاعات به همراه دو نفر از مسئولان دادگاه انقلاب با در دست داشتن یک برگه حکم دست‌نویس بدون مهر اقدام به بازرسی منزل و محل کسب چهار شهروند بهایی در رشت کردند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ دوشنبه بیست و ششم آبان ماه ۹۳ ساعت ۹ صبح یکنفر از ماموران وزارت اطلاعات به همراهی دو نفر از دادگاه انقلاب به صورت کاملا سرزده و در قالب معرفی خود به عنوان مامور پست به درب خانه ۴ نفر از شهروندان بهائی رشت، به‌نام‌های فواد یزدانی، پیمان یزدانی، نوید یزدانی و نیما نجفی مراجعه کردند و با یک حکم دست نویس بدون مهر دادگاه انقلاب اقدام به تفتیش و بازرسی از منازل کردند.

این ماموران پس از بازرسی کامل منزل کلیه کتاب‌ها، سی دی‌ها، فلش مموری و هر کاغذ یا دست نوشته‌ای که می‌افتند را با خود بردند و از این ۴ شهروند بهایی خواستند با آن‌ها همراه شده و ماموران را به محل کسب خود ببرند.

یک منبع مطلع در این خصوص به گزرشگر هرانا گفت: «با اینکه حکم فقط مربوط به بازرسی محل زندگی نامبردگان بود اما به محل کار آن‌ها نیز مراجعه کردند و محل کارشان را نیز تفتیش کردند و در بعضی از موارد حتی وسایل تعمیری مشتریان را با خود بردند.»

این منبع همچنین گفت: «ماموران با شهروندان غیر بهایی که اطلاعات تماسشان در وسایل ضبط شده بود تماس گرفته و ایشان را احضار و تحت بازجویی قرار داده‌اند.»..................

این ماموران پس از بازرسی کامل منزل کلیه کتاب‌ها، سی دی‌ها، فلش مموری و هر کاغذ یا دست نوشته‌ای که می‌افتند را با خود بردند و از این ۴ شهروند بهایی خواستند با آن‌ها همراه شده و ماموران را به محل کسب خود ببرند.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزرشگر هرانا گفت: «با اینکه حکم فقط مربوط به بازرسی محل زندگی نامبردگان بود اما به محل کار آن‌ها نیز مراجعه کردند و محل کارشان را نیز تفتیش کردند و در بعضی از موارد حتی وسایل تعمیری مشتریان را با خود بردند.»
این منبع همچنین گفت: «ماموران با شهروندان غیر بهایی که اطلاعات تماسشان در وسایل ضبط شده بود تماس گرفته و ایشان را احضار و تحت بازجویی قرار داده‌اند.»..................

فشار بر یک دختر بهایی ساکن تبریز

خبرگزاری هرانا – «الکا میثاقی» شهروند بهایی ساکن تبریز توسط افرادی که خود را نیروی بسیج معرفی می‌کردند مورد بازجویی و تهدید قرار گرفت
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه ۱۳ آذر ماه افرادی نا‌شناس که خود را نیروی بسیج معرفی کردند «الکا میثاقی» شهروند بهایی ساکن تبریز را به اجبار سوار یک خودرو در یکی از خیابانهای شهر تبریز نمودند. سپس نامبرده را پس از چند ساعت گرداندن در شهر و پرسیدن سوال‌های فراوان که بیشتر شکل بازجویی داشت در خیابانی در طرف دیگر شهر از خودرو پیاده کردند
گفتنی است که این دختر ۱۹ ساله بهایی پیش از این هم از طرف ارگان‌های دیگر، مورد آزار و اذیت قرار گرفته بوده است
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «این اولین بار است که در شهر تبریز مامورین امنیتی، یک شهروند بهایی را بدین شکل برای چند ساعت می‌ربایند و پس از بازجویی و تهدید آزاد می‌کنند

Friday 28 November 2014

1000 سال زندان برای بهائیان ایران

در چندماه اخیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی برجامعه بهایی ایران به موازات دستگیری و زندانی کردن وسیع افراد این جامعه افزایش یافته که بررسی روند این برخوردها نشان از پیگیری پروژه نابودی تدریجی جامعه بهائیان درایران پس از جمهوری اسلامی دارد.
به گزارش سحام، هم اکنون بیش از۱۳۰ بهایی زن و مرد در زندان‌های مختلف جمهوری اسلامی به‌سر می‌برند. این افراد احکامی از یک‌سال تا ۲۰ سال را در پرونده خود دارند. بیشترین میزان حکم را هفت نفرعضوهیات مدیره این جامعه دارند که هرکدام ازآن‌ها به ۲۰ سال حبس محکوم شده اند. درچند ماه اخیرفشارهای اقتصادی براین جامعه چون تعطیلی گسترده و مداوم محل کسب افراد این جامعه درشهرهای سمنان، همدان و بندرعباس و مصادره اموال برخی از تجارآن‌ها به همراه افزایش فشارهای اجتماعی چون منع گسترده از ادامه تحصیل جوانان این جامعه در دانشگاه‌های ایران و تهدید حیات دانشگاهی که خود برای ادامه تحصیل جوانان جامعه ایجاد کرده، رو به افزایش بوده است.
درکنکور امسال بیش از ۳۰ نفر از جوانان بهایی توانستند از سد کنکور بگذرند، اما دربرابرمانع گزینش قادربه پیشروی نشدند و چون دیگر هم‌کیشان خود درسال‌های گذشته چاره‌ای جز رفتن به دانشگاه زیر زمینی جامعه بهائیان ایران نداشتند.
بررسی چگونگی رفتار مقامات جمهوری اسلامی از بدو تاسیس تاکنون نشان می‌دهد که در۳۵ سال گذشته سه استراتژی اقتصادی، اجتماعی وامنیتی به موازات یک‌دیگر برای نابودی تدریجی این جامعه در ایران جمهوری اسلامی در پیش گرفته شده و به اجرا گذاشته شده است.
درحوزه اقتصادی برآورد می شود که به قیمت‌های امروز، جمهوری اسلامی بیش ازهزارمیلیارد دلار ازاموال عمومی و فردی اعضای این جامعه را در۳۵ سال گذشته مصادره کرده است. این اموال تقریبا درتمام ایران پراکنده اند. مهم‌ترین و بزرگ‌ترین ارقام آن را می‌توان درتهران، سمنان، یزد، اصفهان و مازنداران جستجو کرد. مجموعه ۱۷ میلیون متر مربعی شهرک محلاتی که هم اکنون دراختیار افراد سپاه پاسداران قرار دارد، ساختمان «حضیره القدس» که مکان فعلی حوزه هنری درمحل تقاطع خیابان حافظ – طالقانی تهران است، مراکز دینی آن‌ها که در۲۲ استان کشور به صورت رسمی وجود داشت و تمام ظلع شمالی خیابان سپه که متعلق به خاندان عزیزی بود وهنوز هم پاساژعزیزی تهران درجمهوری یادگارآن خاندان است، به همراه کارخانه تولید لوازم خانگی ارج که متعلق به خانواده ارجمندی است و تمام اموال و داریی‌های هژبر یزدانی که بزرگ‌ترین مجموعه تولید گوشت، چرم و دام‌پروری خاورمیانه را درسمنان ایجاد کرده بود، تنها بخش کوچکی ازاموال عمومی وخصوصی جامعه بهائیان ایران است که در ۳۵ سال گذشته توسط مقامات محلی و سیاسی جمهوری اسلامی مصادره شده است. تخیله ساکنان چند روستا دراطراف تبریز، ساری و یاسوج درکهگیلویه و بویراحمد و مصادره زمین‌های آن‌ها نیز از دیگر اقدامات برای تضعیف جامعه بهائیان ایران بوده است.
براثر این فشارهای اقتصادی، جابجایی گسترده جغرافیایی درمیان این جامعه صورت گرفت و بسیاری ازآن‌ها با رها کردن اموال و زمین و خانه‌های خود به شهرهای دیگر و یا کشورهای خارجی مهاجرت کرده اند. این اقدام سبب شده که اموال آن‌ها به عنوان اموال بی صاحب مورد دست‌برد قرار گیرد. آن‌ها با در دست داشتن اسناد قانونی این املاک، قادر به بازپس گیری آن‌ها نیستند. این اموال سال‌ها است که فروخته شده و افراد دیگری درآن‌ها ساکن‌اند. درحالی که صاحبان اولیه آن‌ها درشهرهایی چون تهران واصفهان درشرایط نامناسب اقتصادی به‌سر می‌برند.
دربخش امنیتی نیزنگاه تضعیف ونابودی این جامعه با شدت و ضعف‌هایی در دوران‌های مختلف جمهوری اسلامی همراه بوده است. در دهه ابتدایی انقلاب ۲۲۵ نفر از اعضای این جامعه اعدام شدند و صدها نفر از آن‌ها سال‌های زیادی ازعمرخود را در زندان‌های مختلف، به ویژه در رجایی شهر و اوین گذرانده‌اند. تنها دوبارتمام اعضای هیئت مدیره ۹ نفره این جامعه دستگیر و کشته شدند و هنوز از سرنوشت آن‌ها خبری در دست نیست.
اعضای این جامعه درابتدای انقلاب بیش از۶۰۰ هزارنفر بودند که هم اکنون به رغم افزایش نرخ رشد جمعیت، این جامعه با کاهش نفوس خود مواجه شده و برآوردها نشان می‌دهد که دربهترین حالت تعداد آن‌ها به ۴۰۰ هزار نفر می‌رسد. بسیاری از آن‌ها سال‌ها است درگوشه و کنارجهان پراکنده شده‌اند.
درحوزه اجتماعی با محدود کردن امکان تحصیل و کار برای افراد این جامعه، پروژه زمین‌گیرکردن و نابودی بهائیان ایران رو به تکمیل است. اخراج این افراد از ادارات دولتی با پیروزی انقلاب شروع شد و هم اکنون سال‌ها است که از تحصیل آن‌ها در دانشگاه‌های کشور ممانعت به عمل می آورند.
تعدادی از خانواده‌های بهائیان ایران به صورت دسته‌جمعی در زندان هستند. حتی در موردی پدربزرگ، پدر، و نوه با هم در زندان هستند. زندانی بودن هم‌زمان پدر و مادریک خانواده به همراه فرزندان‌شان برای افراد این جامعه، دیگر به امری بدیهی تبدیل شده است.
بررسی‌ها نشان می‌دهد که هم اکنون افراد این جامعه به بیش از هزارسال زندان محکوم شده اند و ۱۳۵ نفر آنها در حال گذراندن این سال ها هستند .
سهام نیوز

تعطیلات مقدسه یا ایام محرمه

در هر سال بهائی 9 روز به نام ایام محرمه وجود دارد .
که دران روزها بهائیان کار اداری و مالی و تجاری را
تعطیل می کنند .
این ر وز ها در حقیقت در حقیقت سال روز وقایعی مربوط
به شخصیت های بارز این دیانت است و بقرار زیر میباشند ....
1 - نوروز .....نخستین روز از سال بهائی =اول فروردین = 21 مارچ
2 -روز نخست عیدرضوان = روز اظهار امرعلنی حضرت بهاءالله
= اول اردیبهشت = 21 اپریل
3 - روزنهم عیدرضوان = 9 اردیبهشت =29 اپریل
4 - روز دوازدهم عیدرضوان = 12 اردیبهشت = 2 می
5 - روز بعثت حضرت باب = 2 خرداد = 23 می
6 - روز صعود حضرت بهاءالله = 8 خرداد =29 می
7 - روز شهادت حضرت باب = 18 تیر = 9 جولای
8 - روز ولادت حضرت باب = 28 مهر = 30 اکتبر = اول محرم
9 - روز ولادت حضرت بهاءالله =21 ابان = 12 نوامبر = دوم محرم
علاوه بر ایام نه گانه فوق 2 روز دیگر نیز بعنوان ایام محرمه خوانده می شود .
لیکن کار کردن در ان روز جایز است .
1 - روز 26 نوامبر = یوم میثاق
2- 28 نوامبر = صعود حضرت عبدالبهاء
ناگفته نماند چنانچه لحظه تحویل سال پیش از غروب افتاب واقع شود .
انروز عید نوروز و نخستین روز از سال نومحسوب می گردد.
بنابراین برابری و تطابق شروع ماههای بهائی و نیز ایام محرمه از نظرشمسی
و میلادی گاه بدینگونه که یاد شده است نمیباشد . یک روز اختلاف وجود دارد .
لیکن در کشورهائی که دارای تقویم میلادی هستند برای بهائیان همواره 21 مارچ
عید نوروز ونخستین روز از سال نو بهائی قلمداد می گردد.

ـــــــــ صعود حضرت عبدالبهاء ــــــــــ


حضرت عبدالبهاء در ۲۸ نوامبر ۱۹۲۱، جهان بهائی و شهروندان حیفا
را دچار حزن و اندوه عمیقی نمود
حضرت عبدالبهاء مدّت ها قبل از آنکه واقعۀ صعودشان به ملکوت
الهی واقع شود ، در لوحی به احبّاء فرمودند

« شما نباید نظر به شخص عبدالبهاء داشته باشید زیرا عاقبت
شما را وداع خواهد نمود ، بلکه باید نظر به کلمة الله داشته
باشید. اگر کلمة الله در ارتفاع است مسرور و مشعوف و
ممنون باشید ... زیرا اهمّیّت در هیکل مقدّس امرالله است نه
در قالب جسمانی عبدالبهاء ... »

( قرن بدیع ، صص 3 ـ 632 و ایّام تسعه
ص 526 )
*******************
( من ميروم لکن شما بايد بر خدمت امر الله برخيزيد قلبتان پاک باشد
نيّتتان خالص شود تا مستفيض از فيوضات الهيّه گرديد. )
ـــ حضرت عبدالبهاء

*******************
« به یقین مبین بدانید که خواه من در این عالم باشم یا نباشم
همیشه در میان شما حاضرم »
ـــ حضرت عبدالبهاء

*******************
« شب و روز در مدّت حیات آرام نگرفتم. بی نهایت آرزومندم
که ببینم احبّای عزیز مسئولیت امر مبارک را به عهده می گیرند »
ـــ حضرت عبدالبهاء

ـــــــــــــــــــــــــ
بياييد ، بياييد که جان دل ما رفت
بگرييد ، بگرييد که آن خنده گشا رفت

برين خاک بيفتيد که آن آلاله فرو ريخت
برين باغ بگرييد که آن سرو فرا رفت

درين غم بنشينيد که غم خوار سفر کرد
درين درد بمانيد که اميد دوا رفت

دگر شمع مياريد که اين جمع پرکند
دگر عود مسوزيد کزين بزم صفا رفت

لب جام مبوسيد که آن ساقي ما خفت
رگ چنگ ببريد که آن نغمه سرا رفت

رخ حسن مجوييد که آن اينه بشکست
گل عشق مبوييد که آن بوي وفا رفت

نواي ني او بود که سوط غزلم داد
غزل باز مخوانيد که ني سوخت ، نوا رفت

ازين چشمه منوشيد که پر خون جگر گشت
بدين تشنه بگوييد که آن آب بقا رفت

سر راه نشستيم و نشستيم و شب افتاد
بپرسيد ، بپرسيد که آن ماه کجا رفت

زهي سايه ي اقبال کزو بر سر ما بود
سر و سايه مخواهيد که آن فر هما رفت

محمد نوری زاد

               
آخوندها در طول تاریخ همیشه به دشمنی نیاز داشته اند که کاسه کوزه ها را روی سر بهائیان \بشکنند
در 160 سال گذشته آخوندها با کوبیدن بر سر بهائیان خواسته اند که خودشان را ثابت کنند. هیچ وقت صدا و سیما یک بهائی درس خوانده را نیاورده تا با دانشمندان اسلام که الی ما شاء الله در حوزه های علمیه هستند، بحث کند. همیشه یک جانبه بحث می کنند چون بلد نیستند دفاع کنند. بهائیان قربانیان خاموش این 36 سالند و هیچ پناهی ندارند. حتی اصلاح طلبان که فکر می کنند پیشرفته هستند، حاضر نیستند از حقوق بهائیان دفاع کنند

Tuesday 18 November 2014

محکومیت به حبس دو شهروند بهایی در یزد


 طناز محمدی و ایرج لهراسب دو شهروند بهایی یزد، مجموعا به ۳ سال زندان محکوم شدند
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دو شهروند بهایی به نامهای “طناز محمدی” و “ایرج لهراسب” که در ۸ تیر ماه سال جاری توسط ماموران امنیتی در منازل شخصی در شهر یزد بازداشت شده بودند پس از گذشت بیش از چهار ماه بازداشت موقت در زندان یزد به حبس تعزیری محکوم شدند
بنا به حکم بدوی دادگاه انقلاب یزد، ایرج لهراسب به دو سال و طناز محمدی به یک سال حبس تعزیری محکوم گردیدند
قابل ذکر است این دو شهروند بهایی ساکن یزد به اتهام خبررسانی در رابطه با نقض حقوق شهروندان بهایی در فیس بوک دستگیر شده اند

فاران حسامی به مرخصی آمد


 فاران حسامی از شهروندان بهایی و استاد دانشگاه آنلاین بهایی که از دوسال و نیم پیش در زندان بسر می‌برد، برای اولین بار به مرخصی آمد
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فاران حسامی شهروند زن بهایی که هنگام بازداشت فرزندش آرتین ۳ ساله بود، به همراه همسرش کامران رحیمیان به اتهام تدریس در دانشگاه آنلاین بهاییان به ۵ سال زندان محکوم شدند
فاران حسامی هنگامی که در حال پیگیری امور قضایی همسر زندانی خود در دادسرای مقدس اوین بود، جهت اجرای حکم بازداشت و روانه بند زنان زندان اوین شد.
طی روز جاری فاران حسامی بعد از دوسال و نیم زندان برای یک مرخصی سه روز از زندان اوین به خانه بازگشت
گفتنی ایست، همسر وی کامران رحیمیان همچنان در زندان رجایی شهر کرج بسر می‌برد

Sunday 9 November 2014

ممانعت از دفن «مهنا»ی ۱۲ ساله به دلیل باورهای مذهبی


طی روزهای گذشته خبری منتشر شد که از عدم صدور جواز دفن برای یک دختر نوجوان ۱۲ ساله در تبریز به دلیل اعتقاد به دین بهایی، اطلاع می‌داد. با گذشت ۲۱ روز از درگذشت این دختر نوجوان که «مهنا سمندری» نام دارد، مسئولین شهر و گورستان تبریز همچنان پیکر بی‌جان این دختر نوجوان را بدون ارائه پاسخ به خانواده‌اش در سردخانه نگه داشته‌اند. در جهت روشن‌تر شدن بیشتر موضوع، پرسش‌هایی را با یکی از نزدیکان مهنا در تبریز مطرح کردیم:

بیخبری از یک شهروند بهایی پس از بازداشت

 حمید عزیزی شهروند بهایی ساکن همدان از یازده روز پیش بازداشت و تا این لحظه از وضعیت وی اطلاعی بدست نیامده است
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۲۹ مهر ماه ماموران اداره اطلاعات همدان به منزل حمید عزیزی شهروند بهایی ساکن شهر مزبور یورش برده و پس از چندین ساعت بازرسی منزل و ضبط کامپیو‌تر، لپ تاب، کتب و جزوات مربوط به آیین بهایی، نامبرده را نیز بازداشت و به نقطه نامعلومی انتقال دادند
علیرغم مراجعه خانواده عزیزی به ستاد خبری اداره اطلاعات و وعده ماموران مبنی بر آزادی حمید عزیزی، تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست
گفتنی است، منزل نامبرده یک بار دیگر نیز بدون حضور وی مورد تفتیش قرار گرفت
قابل ذکر است فرزند آقای عزیزی هم از مدرسه احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است همچنین همسر و برادر نامبرده نیز به اداره اطلاعات همدان احضار و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند

قبرستان بهاییان

-پس از انقلاب، قبرستان بهاییان تبریز مصادره شد و از آن زمان، اموات بهایی در گورستان عمومی شهر به نام «وادی رحمت» دفن گردیدند تا آنکه در سال ۱۳۹۳ مسئولین «وادی رحمت» از دفن یک متوفی بهایی ممانعت به عمل آوردند. از آن تاریخ به بعد بیش از ۲۰ فرد بهایی در تبریز فوت کرده‌اند که به هیچ کدام اجازه دفن داده نشده است. بهانه‌ای که مسئولین مربوطه برای این اقدام خویش می‌آورند اینست که نمی‌توان مردگان بهایی را در کنار مسلمانان دفن کرد چون این کار یک نوع تبلیغ محسوب می شود. فقط به شرطی اجازه دفن داده می‌شود که بهایی متوفی بدون تابوت و طبق شرع اسلام، خاکسپاری گردد. بهاییان هم چون مکان دیگری برای دفن در اختیار نداشتند، در انتظار اینکه مسئولین جایی را برای دفن مرده به ایشان بدهند جسد را به سردخانه گورستان می‌سپردند ولی متاسفانه، پس از چند روز خبردار می‌شدند پیکر متوفی بدون اطلاع خانواده و بی‌انجام مراسم مذهبی توسط ماموران در قبرستان بهاییان شهر میاندوآب یا ارومیه دفن گردیده است. طبق احکام آیین بهایی، در جهت احترام به اموات، فاصله زمانی محل فوت تا محل دفن نباید از یک ساعت تجاوز نماید. با توجه به فاصله شهر میاندوآب و ارومیه تا تبریز که بیش از یک ساعت است، به نظر می‌آید این اقدام در جهت جریحه دارکردن احساسات مذهبی بستگان متوفی بهایی انجام می‌شود. در طی این مدت بهاییان تبریز برای تظلم خواهی و گرفتن زمین برای دفن اموات به مراجع مختلف قانونی محلی و ملی مراجعه و نامه نوشته‌اند که تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکرده‌اند

Saturday 8 November 2014

حکم زندان برای یک زن بهایی در سمنان

در سال ٨٤ در دوره آخر ریاست جمهوری خاتمی به علت نوشتن نامه ای خطاب به خاتمی در خصوص ستمهای وارد شده بر شهروندان بهایی و تحویل نامه به مسئولان امور، به اتهام تبلیغ علیه نظام دستگیر و به ٩١ روز حبس تعلیقی محکوم شد.
در ابتدای سال ٨٨ وی دوباره دستگیر شد و مدت پنج روز را در بازجویی و انفرادی سپری کرد. در تمام دوران بازجویی دختر ١٨ ماهه وی – سهی جابری – در انفرادی به همراه وی بود.
بعد از تشکیل دادگاه به ریاست قاضی زنگویی به ١٨ ماه حبس در زندان اوین محکوم شد و بعد از تجدید نظر حکم وی به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه در قالب درس اخلاق که به تعلیم و تربیت اطفال بهایی مشغول بوده عینا تایید و منجر به زندانی شدن وی در سال های ٨٩ و ٩٠ شد.
وی مجددا در ١٠ خرداد ٩٣ توسط ماموران وزارت اطلاعات سمنان داخل منزل خود دستگیر شد و به مدت ٤٥ روز محبوس بود. در طی این ایام بازجویی تحت فشارهای فراوان برای اقرار به اتهام تبلیغ علیه نظام قرار داشت.
وی در تاریخ ١٦ مرداد ١٣٩٣ در دادگاهی که به ریاست قاضی امیری تشکیل شد و ٤٥ دقیقه بیشتر طول نکشید به ١ سال حبس محکوم شده است که در حال حاضر وکیل وی آقای مزدک اعتماد زاده از وکلای حقوق بشری ساکن تهران مشغول نوشتن لایحه‌ی تجدید نظر است.
وی دو کودک ١٢ و ٧ ساله نیز دارد و به شدت نگران وضعیت روحی کودکان خود است.
در سال ١٣٨٥ شهروند بهایی سوسن تبیانیان از یک “کلینیک روانشناختی” درشهر سمنان که در آن مشغول به کار مشاوره و اختلالات یادگیری کودکان بود با فشار اداره اطلاعات و با این عنوان که مشغول به کار فرهنگی است و بهاییان حق کار فرهنگی ندارند، اخراج شد.
بعد از اخراج از کلینیک روان شناختی وی جواز کسب مغازه گرفت که بعد ٣ سال در سال٨٨ و بعد از محکومیتش این جواز نیز باطل و متعاقب آن مغازه اش پلمپ و در نتیجه بیکار شد.
سوسن تبیانیان چنانکه شرح داده شد، هم اکنون به یک سال زندان محکوم شده است.

Friday 31 October 2014

جلوگیری از دفن یک نوجوان بهایی در تبریز

خبرگزاری هرانا – مسئولان از دفن پیکر یک نوجوان بهایی در تبریز که به علت بیماری فوت کرده بود ممانعت کردند
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز سه شنبه ۲۹ مهرماه سال ۱۳۹۳ یک نوجوان ۱۲ ساله بهایی بنام مهنا سمندری به دلیل بیماری در شهر تبریز درگذشت ولی تاکنون مسئولین مربوطه با فشار اداره اطلاعات از صدور مجوز برای دفن پیکر این نوجوان بهایی خودداری کرده‌اند
در همین رابطه یکی از شهروندان بهایی به هرانا این چنین گفت: «مهنا روز سه شنبه در بیمارستان در گذشت و به همین دلیل پدر و مادر او که هر دو معلول جسمی هستند خواستار انتقال دخترشان از بیمارستان به منزل جهت غسل و خواندن نماز میت شدند. رانندهٔ آمبولانس پس از اینکه متوجه شد که مهنا بهایی است اتومبیل خود را متوقف کرده و گفته است که او را فقط به وادی رحمت (گورستان تبریز) منتقل خواهد کرد ولی با اصرار بیش از اندازهٔ بستگان مهنا، بالاخره راننده راضی شد که او را به منزل ببرد. پیکر او پس از غسل و خواندن نماز میت و کفن شدن به روش بهایی اجباراً به سرد خانهٔ وادی رحمت تحویل داده شده است ولی هنوز دفن نشده است
این فرد در ادامه اظهار داشت: «بهاییان تبریز پیش از انقلاب، گورستان مخصوص به خود را خریداری کرده بودند که این محل پس از انقلاب توسط دولت مصادره شد. پیکر اموات بهایی از آن زمان تا سال ۱۳۹۰ در‌‌‌ همان گورستان عمومی تبریز دفن می‌شد و از بابت اجرای مراسم کفن و دفن بهایی مشکلی نبود ولی در مرداد ماه سال ۹۰ پیکر یک خانم بهایی که پس از مرگ به سردخانه تحویل داده شده بود، اجازه دفن داده نشد و مسئولین اعلام کردند که از این پس، بهاییان را دفن نخواهند کرد. در طی این سه سال بالغ بر ۲۰ فرد بهایی در تبریز فوت نموده‌اند که تمامی اجساد بدون اجازهٔ خانوادهٔ متوفی به شهر می‌اندوآب یا ارومیه منتقل شده و در آنجا خود مسئولین، آن‌ها را دفن کرده‌اند. گفتنی است که طبق احکام دیانت بهایی جسد نباید به محلی که بیش از ۱ ساعت از محل فوت فاصله دارد حمل شود و شهر می‌اندوآب و ارومیه هر دو بیش از یک ساعت با شهر تبریز فاصله دارند
این شهروند بهایی در ادامه اظهار داشت که بهاییان در طی سه سال گذشته به نهادهای مختلف از جمله دفتر گورستان تبریز (وادی رحمت)، شهرداری، فرمانداری، شورای شهر، دفتر امام جمعه و دفتر نمایندگان مجلس مراجعه کرده‌اند که تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکرده‌اند
در خاتمه این شهروند بهایی در رابطه با وضعیت پدر و مادر مهنا گفت: «مادر مهنای عزیز شخصا به بسیاری از مراجع قانونی مراجع کرده است و خواستار دفن پیکر کوچک فرزندش شده است ولی هیچ پاسخی دریافت نکرده است. استاندار حتی اجازهٔ ملاقات هم نداده در صورتی که همین استاندار چند سال پیش، خودش مهنا را دیده بوده و از او تقدیر کرده بود زیرا این نوجوان بهایی به دلیل هوش و استعداد زیادی که داشت با دهان خود نقاشی بسیار زیبایی کشیده بود که این نقاشی رتبهٔ اول را در کل کشور کسب کرده بود (مهنا قادر به حرکت دادن دستان خود نبود). پدر و مادر مهنا که خودشان هم معلول هستند، حتی نمی‌توانند پیکر فرزند ۱۲ سالهٔ خود را به خاک بسپارند و هنوز امیدوارند تا مسئولین با رعایت حداقل عدالت، اجازهٔ دفن فرزندشان را در تبریز بدهند

Monday 29 September 2014

علی سلان‌پور و جمال‌الدین خانجانی روز گذشته به مراکز درمانی خارج از زندان اعزام شدند، اما بدون انجام درمان مناسب به زندان رجایی شهر بازگشتند


بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علی سلان‌پور زندانی سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج که از ناراحتی دیسک گردن رنج می‌برد روز گذشته (شنبه ۵ مهرماه) به مراکز درمانی خارج از زندان اعزام شد

یکی از نزدیکان وی در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «باوجود اینکه تمام زندانیان تحت پوشش بیمه درمانی سازمان زندان‌ها قرار دارند، طی انتقال علی سلان‌پور به مراکز درمانی خارج از زندان مسئولان از وی می‌خواهند تا خودش هزینه‌های بیمارستان را پرداخت کند و ایشان نیز در اعتراض به این دستور غیر قانونی به زندان باز گشتند. این در حالی است که زندانیان اجازه داشتن پول نقد را ندارند و از کارت اعتباری استفاده می‌کنند

جمال‌الدین خانجانی زندانی بهایی ۸۱ ساله سالن ۱۲ زندان رجایی شهر دومین زندانی بود که برای پیگیری روند درمان خود روز شنبه به مراکز درمانی خارج از زندان اعزام شد

وی که از بیماریهای زیادی به علت کبر سن رنج می‌برد طبق دستور پزشک معالج باید در بیمارستان بستری می‌شد اما با مخالفت ماموران اعزام به زندان رجایی شهر بازگردانده شد

بانی دوگال، نمایندۀ ارشد جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل


یک سال قبل، آقای روحانی با وعده های فراوان مبنی بر بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران، از جمله پایان دادن به تبعیض دینی، به قدرت رسید. متاسفانه او به هیچ یک از وعده هایش وفا نکرده و این که در سخنرانی امروز خود در سازمان ملل هیچ اشاره ای به حقوق بشر نکرد، گواه دیگری بر بی اعتنایی او به این امر است. عدم صداقت ایران در توجه به حقوق بشر را می توان از رفتار این کشور با جامعۀ بهائی دریافت. در نتیجۀ سیاست دولت، بیش از صد بهائی همچنان در زندان به سر می برند، هزاران بهائی از دسترسی به آموزش عالی یا شغل محرومند و دولت ایران تاکتیک های جدیدی را برای انکار چنین تبعیضی به کار می بندد.

Sunday 14 September 2014

نامهٔ روحا ۱۲ ساله در مورد حقوق بهائیان ایران به رئیس جمهور

رئیس جمهور عزیز کشور
سلام
امیدوارم از زحمات همیشگی خسته نباشید.
من، یک دختر ۱۲ ساله و یک شهروند ایرانی بهائی هستم و مایلم در کمال ادب و احترام به عنوان یک شهروند، با شما صحبت کنم. مطمئناً شما در جریان های اخیر، یعنی کنکور و قبولی آن هستید و من هم در این سال اخیر، شاهد زحمات خواهرم و دوستان او برای کنکور بوده ام. من؛ به عنوان یک خواهر، سختی هایی که او برای درس خواندن و قبولی امسال در دانشگاه کشیده را دیده ام و بسیار امیدوار بوده ام که امسال ما را به دانشگاه ها راه دهید. ولی متاسفانه نه تنها من؛ بلکه هم کیشانم نیز امیدشان را برای امسال هم از دست داده اند. من؛ آینده ی خواهرم را در ایران میدیدم که دکتری برجسته است، امّا گویا او نمی تواند به ایرانش خدمت کند.
واقعاً ما با شما چه فرقی داریم؟ مگر ما انسان نیستیم؟! آیا به نظر شما به دست آوردن رتبه بالای ۱۰۰۰ تجربی و یا رتبه ۱۱۳ ریاضی آسان است؟ مگر ما حق درس خواندن و خدمت کردن به ایران را نداریم؟! چرا باید بیش از نیمی از صندلی های دانشگاه ها خالی بماند و به دلیل بهائی بودن، ما را راه نمی دهید؟ آیا این حق ما نیست که تحصیل کنیم؟ مسیحی با یهودی چه فرقی دارد؟! مسلمان با بهائی چه فرقی دارد؟! مگر پیام همه ی ادیان یکی نیست؟! مگر خدای همه ی ادیان یک خدا نیست؟! آیا به این فکر کرده اید که هر فردی که در ایران زندگی می کند، آرزوی سربلندی ایران را دارد؟ پس چرا جلوی این سربلندی را می گیرید؟! آیا فکر می کنید اگر ما از ایران برویم، ایران آباد می شود؟ ما در ایران می مانیم؛ زیرا ایران را دوست داریم و به این امید می مانیم که روزی بتوانیم ایرانمان را آباد کنیم.
ما بهائیان؛ بیش از سه نسل از دانشگاه محروم بوده ایم و واقعاً دوست دارم بدانم اگر چنین اتفاقی برای شما می افتاد، چه می کردید؟! آیا دست روی دست می گذاشتید و ظلم ها را نگاه می کردید و یا تلاش می کردید تا حقتان را از دیگران بگیرید؟! این که بعد از ۳۶ سال محرومیّت از دانشگاه، از نسل مادربزرگ هایمان تا به امروز، این ظلم ادامه داشته واقعاً خوشحال کننده است یا ناراحت کننده ؟! خواهشمندم به عنوان یک رئیس جمهور، خود را جای ما بگذارید و جواب این نامه را بدهید.
با تشکر
روحا ثابت

Tuesday 9 September 2014

متن وصیت‌نامه‌های بهاییان کشته‌شده در همدان


متن وصیت‌نامه‌های بهاییان کشته‌شده در همدان

آن‌چه در ادامه می‌خوانید٬ متن وصیت‌نامه‌های هفت کشته‌شده‌ی بهایی٬ عضو محفل محلی شهر همدان است که برای نخستین بار توسط ایران‌وایر منتشر می‌شود.

سهراب حبیبی٬ سهیل حبیبی٬ حسین خاندل٬ حسین مطلق٬ طرازالله خزین٬ ناصر وفایی و فیروز نعیمی٬ اعضای محفل محلی همدان بودند که در سال ۱۳۵۹ بازداشت و در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ اعدام شدند. هر هفت نفر مورد شکنجه قرار گرفته و جان باختند.

محفل محلی ۹ عضو دارد. دو تن دیگر از اعضای این محفل همدان٬ اختر نعیمی و بتول خزین٬ همسران آقایان فیروز نعیمی و طرازالله خزین بودند که بارها بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفتند. اختر نعیمی به دلیل کهولت سن جان خود را از دست داد و بتول خزین همچنان در ایران زندگی می‌کند.

وصیت نامه ناصر وفایی

الان ساعت ۱۰:۳۰ شب در دادگاه انقلاب هستیم و برای اعدام ما را آورده‌اند از همه شماها خداحافظی کرده٬ همه را به خداوند بزرگ می‌سپارم شاد و موفق باشید. خدا حافظ شما دکتر وفایی امضا

چون اجازه ندادند نه آقای اعلمی و نه آقای مکرم را ببینیم و با ایشان صحبت کنیم. هیچکس غیر از آقایان پاسدار اینجا نیستند .

از همسرم کمال رضایت را دارم و از سایرین میخواهم باعث ناراحتی او نشوند.

زیبا را و او را از دور می بوسم . امضا

وصیت نامه حسین مطلق

باهره جان، پیام جان پریسا جان و نازی خوشگلم

زندگی هر کسی را پایانی است و چه خوش است که این پایان همراه با افتخار و صداقت و ایمان باشد من در آخرین لحظات از درگاه جمال قِدم میخواهم که شما قلبی پر از ایمان و مهربانی با هم و دلسوز به همه مردم داشته باشید .

خوشحالم که زندگی من سرانجام خوشی داشت. همه بستگان را تکبیر برسانید و پیام ارادت و عرض محویت و فنای ما را حضور همه بالاخص خاله و خانواده و پدر بزرگ تقدیم دارید.

باهره جان٬ قربانت٬ فقط متاسفم از این‌که تو مِن‌بعد بار گران زندگی را به تنهایی بدوش خواهی کشید. من در حق آن‌هایی که نسبت به من نیز این‌چنین قضاوت و عمل می‌کنند دعا می‌کنم و امیدوارم حقایق بر همه مردم روشن شود. فدایتان امضا

راستی پریسا جان برای تولدت دعا کردم و برای همه دعا می‌کنم. امشب بهترین دعای زندگیم را کردم.

از خواهران و برادرم و مخصوص مادرم حلالیت می‌طلبم و خداحافظی می‌کنم و همه را می‌بوسم . امضا

وصیت نامه فیروز نعیمی

همسر عزیزم

پس عرض سلام و اظهار محبت و تشکر از زندگی مشترک‌مان ، چون امشب ما را اعدام می‌نمایند و به هیچ‌وجه حاضر نشدند حکم مربوطه را به ما نشان بدهند لذا ضمن خداحافظی از تو و اقوام، مادرم را به تو می‌سپارم. اگر مایل بود به او کمک کن و الا نزد نوه‌های خود برود .

سلام و تحیت محبت‌آمیز مرا به کلیه دوستان ابلاغ نما. من خوشحالم که با اعتقاد به دیانت مقدس بهایی جام شهادت را می‌نوشم. بیش از این باعث دردسر تو نمی‌شوم از دوری من زیاد به خود ناراحتی راه ندهی.

قربانت همسرت

دکتر فیروز نعیمی

وصیت نامه سهیل حبیبی

فانی محمدباقر حبیبی

هوالله

ای خدای من جانم فدای احبابت این خون افسرده را در سبیل دوستانت بر خاک ریز و این تن فرسوده را در راه یارانت خاک راه و غبار اَقدام نما ای خدای من

الهی الهی اشهد بوحدانیتک و فردانیتک اسالک یا مالک الاسماء و فاطر السماء بنفوذ کلمتک العلیا و اقتدار قلمک الاعلی اَن تنصرنی بِرایات قوتک و قدرتک و تحفظنی مِن شرّ اعدائک الذین نقضوا عهدک و میثاقک.

اشهد یا الهی بانّک خلقتنی لعرفانک و عبادتک اشهد فی هذا الحین بعجزی و قوتک و ضعفی و اقتدارک و فقری و غنائک لا اله الّا انت المهیمن القیوم.

بازماندگانم بخدا توکل داشته باشید و همواره به الطاف او ناظر باشید . آخرین توصیه من به شما من به آرزویم رسیدم .
قربان شما

ساعت ۱۱ شب یکشنبه ۱۳۶۰.۳.۲۳ قبل از شهادت

وصیت‌نامه محمد (سهراب) حبیبی

یا بهی الابهی

پروین عزیز و مهربانم و نورچشمان عزیز تصدق شما عزیزان اینک ساعت ۵ دقیقه به یازده شب ۱۳۶۰.۳.۲۳ از طرف دادگاه انقلاب احضار و دعوت به میدان شهادت شدیم آرزو دارم همین طور که من در اطمینان قلب و آرامش خاطر و وجدان هستم و جسما از شما عزیزان جان و دلم جدا می شوم شما هم همین آرامش و سکون را رعایت نمایید چون بیان مبارک است که ما احبّا همیشه و در حال سکون و آرامش و اعتدال را رعایت نماییم و الان با اقرار و اعتراف تمام به مقام جضرت رب اعلی و مظهریت جمال قدم و حضرت عبدالبهاء مرکز عهد و میثاق و حضرت ولی امرالله مبین آیات الهی و بیت العدل الهی از شما خداحافظی می کنم امیدوارم که همیشه موفق باشید. الهام جان و رویا جان شما خیلی دختران سعادتمند و خوشوقت هستید چون مادری چون مامان دارید که همیشه ارتباط شما از مرز مادر و فرزندی گذشته و در حد دوست و رفیق هستید و من چیز دیگری با شما ندارم بگویم چون هر چه بخواهم با شما گفتگو کنم تمام در آثار و آیات الهی ثبت می باشد و می توانید با مراجعه به آن الواح و آثار مبارکه با من به گفتگو بپردازید و سعی کنید همیشه در ظل تشکیلات باشید.

و از مال دنیا هم میدانید که یک باب خانه نیمه تمام باقی مانده و مقداری هم بدهی و آن هم هر طور میل شماها می باشد رفتار کنید . پروین جان ، جان تو و بچه ها ،نور چشمان عزیزم جان شما و مامان فدای همه شما پدر امضاء

در خاتمه می گویم هر وقت میل داشتید با من به گفتگو بپردازید مراحعه به آیات و الواح الهی نمایید چون همه عرائض من در آنها ثبت می باشد.

دو عدد گردن بند توی جیب پیراهن آستین کوتاه موجود است در زندان . امضا

یک انگشتری و مبلغی سیصد تومان جیب کت همراهم است. امضا

پروین همسر عزیزم امیدوارم که بقیه عمر را در نهایت خوشی و موفقیت بگذرانی اگر چه تقدیر الهی چنین بود که ما دو نفر را جسما از هم جدا کند و مطمئنم که روحاً با هم هستیم و از این واقعه هیچ ناراحتی و نگرانی بخود راه ندهید و مانند یک کوه استوار و مستقیم بچه ها الهام و رویای عزیزم را سرپرستی میکنی از طرف از کلیه دوستان و رفقا و فامیل حلالی بخواه قربان و تصدق تو همسرت سهراب امضاء

وضیت نامه حسین خاندل

اینجانب حسین خاندل فرزند یدالله شناسنامه ۱۱۳ همدان متولد ۱۳۲۲ ساکن همدان بهایی و بهایی زاده وصیت مینمایم چنانچه پس از اداء قروض اینجانب سرمایه ای باقی بماند اختیار آن با همسرم پوران حبیبی ( خاندل ) میباشد که برای بزرگ کردن بچه هایمان مینا و مهدی و مینو و نوزادی که در ماههای آینده بدنیا میآید خرج نماید خداوند به او و خانواده هایمان صبر جمیل عنایت فرماید که تحمل این ظلم و بی عدالتی را داشته باشند که ما جمع بی گناه را بدون هیچ دخالتی در امور سیاسیه به جرم رابطه با صهیونیسم اعدام مینمایند . با توکل و تسلیم به رضای حق تعالی حسین خاندل امضا

وصیت نامه آقای طرازالله خزین

۹ شهرالنور ۱۳۸ بدیع بتی خانم عزیز و خانم جان مهربانم و فردوس خانم عزیزتر از جان

۱۳۶۰.۳.۲۳

الان ساعت ۱۱ شب است ما را از ندامتگاه آورده اند دادگاه و از قرار معلوم میخواهند هر هفت نفرمان را اعدام کنند . همه الحمدالله در نهایت تسلیم و رضا، انشاءاللله به حسن خاتمه موفق خواهیم شد . بدین وسیله از شما عزیزان و تمام فامیل خداحافظی میکنم.

دو تا کوبلن ها را تمام کردم اسم خودم و زندان همدان در تاریخ ۱۳۸ بدیع را روی آنها نوشته ام . خُرد اثاثیه است در زندان تحویل بگیرید . اینجا هم با خودم مبلغ چهارصدو سی تومان پول نقد و ساعت و کت شلوار و کیفر خواست و لایحه و تقویم که در جیب دارم بقیه لوازم ساک من بسته است ، ریش تراش پهلوی ساک است ، پتوها جلو رختخواب است همه را جمع کنید ، وصیت نامه هم قبلا نوشته ام طبق آن عمل نموده امیدوارم زحمات این مدت را که همه تحمل کردند مخصوصا از زحمات کلیه احبّا ی عزیز سپاسگزارم از همه طلب عفو وبخشش دارم از طرف من از همه فامیل که در این مدت بیاد من بوده و زحمت کشیده سری بما زده تشکر کنید با التماس دعا امیدوارم خون ناقابل ما درخت امرالله را آبیاری کند و بزودی موجبات آزادی و استقلال امرالله در ایران عزیز فراهم شود و آیندگان در نهایت آزادی به خدمت امر پردازند – فدای همه طرازالله خزین امضاء

گردن بند فریبا جان را امروز عصری شروع کرده ؟ مقدمه است ؟ کلمه F.M را نیز بیرون آورده ام روی کارگاه است همانطور گذاشته ما را آوردند دادگاه قسمت نشد که برای فریبای عزیز و انیسای عزیز دختر ؟ جان هر کدام یک گردنبند ببافم قربان همگی امضاء

به توران خانم بگویید اخوی قدرت الله را از طرف من ببوسد. امضا

اخراج یلدا نعیمیان شهروند بهائی از دانشگاه پیام نور شهرستان میاندواب


اخراج یلدا نعیمیان شهروند بهایی از دانشگاه پیام نور شهرستان میاندوآب ***

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی – یلدا نعیمیان شهروند بهائی در روز 27 اردیبهشت ماه سال جاری و پس از 5 ترم تحصیل در دانشگاه پیام نور شهرستان میاندوآب به علت "اعتقاد به آئین بهائی" از این دانشگاه اخراج شد.

به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، پیگیری های این دانشجوی اخراجی بهائی پس از اخراج از دانشگاه بی نتیجه مانده و مدرک و دلیل کتبی مبنی بر اخراج به ایشان ارائه نشده است.

این در حالی است که مرکز دانشگاه میاندوآب به ایشان اعلام کرده است که برای گرفتن جواب به تهران مراجعه کند و با مراجعه ایشان به "سازمان مرکزی پیام نور" در تهران نیز مسئولان هیچ جوابی به این شهروند بهائی نداده اند و از طریق یکی از کارکنان سازمان مرکزی به ایشان اعلام شده است که رئیس دانشگاه پیام نور استان، به علت "بهائی بودن" وی را از ادامه تحصیل محروم و اخراج کرده است.

نکته قابل توجه اعلام مسئولین حکومتی از تیریبون های مختلف مبنی بر محروم نشدن هیچ شخصی به علت اعتقادات شخصی از دانشگاه است که با این وجود دانشجویان ستاره دار و اقلیت های مذهبی همواره در سال های گذشته از تحصیل محروم و اخراج می شوند.

Sunday 24 August 2014

مسولان یک مدرسه دولتی در شهر شیراز از ثبت نام فرزندان یک جانباز بهایی برخلاف قانون ممانعت کردند



در ایران، مسولان مدرسه شاهد «خوانساری» شهر شیراز بصورت غیرقانونی حاضر به ثبت نام فرزندان «بهروز فرزندی اردکانی» ایثارگر و جانباز ۲۵% بهایی نشدند و دلیل این عدم ثبت نام را اعتقادات و دیانت این خانواده ذکر کردند.

عدم ثبت نام این شهروندان در مدرسه در حالی است که علاوه بر نص صریح قانون و حقوق شهروندی در مورد عدم تفتیش عقاید و نیز حق تحصیل شهروندان ایرانی، آقای اردکانی نامه‌ای رسمی در اختیار داشته‌اند که بر اساس استفتاء از رهبر جمهوری اسلامی، بهره‌مندی آزادگان بهایی از حقوق شهروندی را مورد حمایت قرار می‌دهد با این حال و نهایتاً باز مسولان مدرسه «خوانساری» و سپس اداره آموزش و پرورش حاضر به پذیرش ثبت نام از فرزندان این خانواده بهایی نشدند.

لازم به یادآوری است تعداد زیادی از شهروندان بهایی در ایران به خاطر اعتقادات دینی خود از حق تحصیل در ایران به عنوان بخشی از حقوق شهروندی محروم هستند./خبرگزاری هرانا،ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر
...........................
کارگاه آموزشی شهروندیار

Sunday 27 July 2014

غلامحسین غیب پرور، فرمانده سپاه فجر استان فارس، طی یک سخنرانی رسمی از "برخورد شدید" این نیرو با پیروان آئین بهائی خبر داد.

به گزارش سایت تنویر، سایت رسمی سپاه فجر استان فارس، غلام‌حسین غیب‌پرور پنج شنبه شب طی سخنانی در "همایش احیای امر به‌ معروف و نهی از منکر"، از بهائیت با عنوان "فرقه ضاله" نام برد و گفت: "با کسانی که برای فرق ضاله در این استان تبلیغ کنند به‌ شدت برخورد خواهیم کرد."

فرمانده سپاه فجر استان فارس با ادعا که "بخشی از منکرات مربوط به فرق ضاله در جامعه است و باید به‌ شدت جلوی آن گرفته شود" گفت: "آنها دین و مذهب واقعی ندارند

ائین بهائی هفتمین مذهب رسمی اندونزی می شود

آیین بهایی هفتمین مذهب رسمی اندونزی می شود

وزیر امور مذهبی دولت تازه منتخب اندونزی گفته آیین بهایی باید به عنوان هفتمین مذهب رسمی این کشور شناخته شود....



عرفان ثابتی، پژوهشگر جامعه شناسی دین مقیم بریتانیا، به «من و تو» گفت این اولین کشور مسلمان است که آیین بهائی را به رسمیت می شناسد. او گفت بیشتر کشورهای قاره های اروپا، آمریکا و حوزه اقیانوس آرام این مذهب را به رسمیت می شناسند و همچنین بعضی کشورهای آفریقا و آسیا.
به گفته آقای ثابتی، روسیه، چین، یونان و کشورهای مسلمان مهمترین کشورهایی هستند که هنوز این مذهب را به رسمیت نمی شناسند.
مقامات رسمی بهائیت در اندونزی هنوز اظهار نظری رسمی در این زمینه نکرده اند. یکی از کارمندان دبیرخانه آن دیروز به روزنامه جاکارتا گلوب گفت هزاران بهایی در اندونزی زندگی می کنند.
امیرسیاح تامبونان، معاون دبیر «شورای علمای اندونزی»، بالاترین نهاد مذهبی مسلمانان در این کشور، در واکنش گفت بهائیت فرقه است و مذهب نیست و نباید به رسمیت شناخته شود. او گفت تنها ادیان ابراهیمی که منشاشان وحی است باید به رسمیت شناخته شوند.
به گفته فعالان آزادی مذهب در اندونزی، چند سال پیش، یکی از پیروان آیین بهائی به جرم «اشاعه ارتداد» در استان لامپونگ واقع در جزیره سوماترا دستگیر شده بود.
در مورد دیگری، مردم محلی در جاوه مرکزی حاضر به دفن فردی بهائی در روستای خود نشده بودند. در مواردی دیگر، مقامات محلی حاضر به ثبت ازدواج بهائیان نشده اند.
اخیرا انتخاب جوکو ویدودو، از «حزب دموکرات اندونزی‌مبارزه»، به ریاست جمهوری این کشور امیدها را برای گشایش بیشتر در فضای سیاسی اندونزی بالا برده است

اسطوره مقاومت و صبر زادروزت مبارک تولدی دیگر در زندان، پنجم مرداد زادروز 81 سالگی جمال الدین خانجانی در زندان مبارک


نوشته نوید خانجانی برای زادروز جمال الدین خانجانی در سال 92؛

گفتن و شنیدن از زندان شاید برای عده‌ای جذاب و برای عده‌ای ناراحت کننده باشد، اما من این نوشته را نه برای این می‌نویسم تا کسی را ناراحت کنم نه این‌که نوشته‌ای حماسی باشد از روایت حبس کشیدن عده‌ای در زندان به واسطه باورهایی که از سوی حاکمیت تحمل نشد؛ من این نوشته را فقط برای دلم نوشتم و برای کسی که در زندان برای من و عده‌ای دلگرمی و پشتوانه است، برای جمال الدین خانجانی که امروز یعنی ۵ مرداد ماه زادروزش است. برای کسی که امروز هشتاد سالگی خود را در زندان پشت سر می‌گذارد.

همه کسانی که در حبس هستند گاهی دل‌شان برای آزادی تنگ می‌شود، صبرشان سر می‌آید، کلافه می شوند و ...، اگر کسی منکر این قضیه است یا حبس نکشیده یا سعی در پنهان کردن آن دارد، من سعی در پنهان کردن این قضیه ندارم، من هم گاهی خسته و کلافه می شوم ولی وقتی به اطرافیانم در زندان نگاه می‌کنم، آرام می‌شوم و دلگرم برای ادامه...

به افرادی که صبور به زندگی ادامه می‌دهند و خم به ابرو نمی‌آورند و به آینده امیدوارند، وقتی کسی هم‌چون جمال الدین خانجانی را در کنارت داشته باشی و ببینی با این سن و با ۲۰ سال حبس چون کوه محکم و استوار ایستاده است، از اینکه گاهی خسته و کلافه می شوی شرمنده می شوی.

در نهایت فقط می توانم از خداوند برایت آرزوی سلامتی کنم و از خداوند بخواهم که این پشتوانه را از ما نگیرد و آرزو کنم روزی در بیرون از زندان بتوانم زادروزت را تبریک بگویم، روزی که دیگر انسانی را به واسطه اعتقادش به بند نکشند.

نوید خانجانی
مرداد 92
زندان رجایی‌شهر

Friday 4 July 2014

هفت شهروند بهایی در ارومیه به زندان محکوم شدند


به‌ گزارش مرکز حامیان حقوق بشر،اتهام‌ چهار تن از هفت شهروند بهایی در ارومیه انجام فعالیت به نفع دیانت بهایی و تبلیغ علیه نظام بود و سه نفر از ایشان علاوه براین اتهام به اجتماع و تبانی از طریق عضویت محفلی در دیانت بهایی (که در حکم ایشان فرقه ضاله نامیده شده است) نیز متهم شدند.
دادگاه انقلاب ارومیه سه نفر از شهروندان بهایی ارومیه به نام‌های فردین اعضایی (اغصانی)، فرحناز مقدم و گیسو شیخ‌حسن‌آبادی به شش سال زندان محکوم شدند.
اتهام‌های این افراد فعالیت تبلیغی به نفع دیانت بهایی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق تشکیل کلاس‌های تبلیغی در منازل خود به صورت دوره‌ای و تبلیغ برای افراد از سن کودکی و جذب مسلمانان بوده است.
آن‌ها همچنین اتهامی با محتوای اجتماع و تبانی از طریق عضویت محفلی در دیانت بهایی و ارتباط با بیت‌العدل بهاییان دریافت کرده‌اند. در این حکم مکان بیت‌العدل «فلسطین اشغالی» ذکر شده است.
این گزارش می‌افزاید هر یک از این سه شهروند ارومیه‌ای بر اساس اتهام نخست یک سال حکم و بر اساس اتهام دوم به پنج سال زندان محکوم شده‌اند.
چهار شهروند بهایی دیگر به نام‌های ندا فرصتی‌پور، امیر معبودی، نوشین میثاقی و سهیلا اقدسی در همین دادگاه با اتهام فعالیت تبلیغی به نفع دیانت بهایی به شش ماه زندان محکوم شده‌اند.
متهمان کمتر از دو هفته فرصت تجدیدنظرخواهی در حکم‌های صادره را دارند. این در حالی است که از هفت نفر شهروند بهایی تنها فردین اعضایی( اغصانی) و همسر وی فرحناز مقدم دارای وکیل بوده‌اند. به سایر متهمان یک‌بار اخطار داده شد، اما این اخطار به دست آنها نرسید و ایشان در روز محاکمه بدون امکان دسترسی به یک وکیل حرفه‌ای و دفاع حقوقی مناسب از خود، از طریق تلفن به دادگاه فراخوانده و در آن‌جا حاضر شدند.