Friday 25 December 2009

آزار و اذیت بهاییان و نقض حقوق شهروندی آنها


در ایران ، بهاییان از زمان پیدایش آیین نوظهورشان همواره تحت ستم و محرومیت بوده اند
بهاییان ایران در طول تاریخ دیانت بهایی همواره مورد آزار و اذیت بوده اند. در سالهای میانی قرن نوزدهم میلادی چیزی در حدود 20000 نفر از پیروان این آیین توسط اولیای امور و یا توده های جمعیتی که این جنبش نوزاد را بدعتی در اسلام می دانستند کشته شدند
در قرن بیستم میلادی تضییقات بصورت متناوب علیه بهاییان ایران هدایت می شد و دولت ایران عموما بهاییان را وجه المصال قربانی جریانات دیگر قرار میداد. ایذاء و اذیتها هر از چندگاهی شدت میگرفت: برای مثال در سال 1933 میلادی (1322 شمسی) مطبوعات بهایی متوقف شد، ازدواج بهایی به رسمیت شناخته نمیشد و بهاییان یا از مشاغل دولتی اخراج می شدند و یا تنزل درجه پیدا می کردند. در سال 1955 (معادل با 1344 شمسی) دولت وقت با کلنگ به تخریب حظیره القدس طهران (مرکز ملی بهاییان) مبادرت نمود
بهاییان این الگوی آزار و اذیت را به عنوان ظهورسوء تفاهم و وحشتی میدانند که همواره مقارن با پیدایش دیانتی جدید در یک زمینه مذهبی ارتدکسی و متعصب بوجود می آید. این الگو در طول تاریخ بارها تکرار شده است. به واقع، کلیه ادیان بزرگ جهانی در ابتدای تاریخ ظهورشان با تضییقات شدیدی مواجه شدند
    • خانه حضرت باب در شیراز ، یکی از مقدس ترین اماکن مقدسه دیانت بهایی، در سال 1979 میلادی ( 1358… »
    با استقرار جمهوری اسلامی در ایران در سال 1979 میلادی (1357 شمسی) تضییقات شکل تازه ای به خود گرفت و به یکی از سیاستهای رسمی دولت بدل شد و در طرق سیستماتیک دنبال گردید. از آن زمان، بیش از 200 بهایی یا به دار آویخته شدند و یا کشته شدند و صدها نفر به زندان افتادند و ده ها هزار نفر از شغل و حرفه و حقوق بازنشستگی و موقعیتهای تحصیلی محروم شدند. تشکیلات اداری بهایی باید معلق میگردید. اماکن مقدس، زیارتگاههاو قبرستانها مصادره تخریب یا ویران شدند.
    بهاییان همچنان در معرض دستگیریهای مبتنی بر ظن و گمان و بازداشتهای حساب شده ای هستند تا شاید بذر رعب و وحشت در قلوب جامعه بهایی کاشته شود. گاهی اوقات محبوسین را در زندان انفرادی و بدون هیچگونه ارتباطی با خارج و در مکانهای نامعلوم نگهداری میکنند در شرایطی که خانواده هایشان نا امیدانه به دنبال ایشان همه جا را جستجو میکنند. تجسس منازل بهاییان، ضبط اسناد و مدارک، کتابها، رایانه ها، دستگاههای فتوکپی و دیگر اموال برای مامورین دولتی اصلا امری غیر معمول نیست
    دولت اقدامات سیستماتیکی را به مرحله اجرا گذاشته است که جامعه بهایی را هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی در تنگنا قرار دهد. در سال 1993 میلادی (1372 شمسی) یک یادداشت محرمانه ی دولتی افشا گردید که به یک سیاست هدایت شده در خصوص «مسئلۀ بهایی» اشاره می کرد. این سند که متن اولیه آن توسط رئیس شورای انقلاب فرهنگی تهیه شده و به امضای علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران رسیده بود، عنوان میکرد که از «توسعه و پیشرفت» جامعه بهایی «باید ممانعت بعمل آید».
    یک مثال از این مقابله، ممانعت بهاییان از ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است. این ممانعت از سال 1979 میلادی (1358 شمسی) آغاز گردید و علیرغم اینکه دولت در سالهای اخیر وانمود میکند که دربهای دانشگاه ها را به روی دانشجویان بهایی گشوده است ولی واقعیت اینست که تقریبا همه دانشجویان از تحصیل منع شده اند و معدود دانشجویانی هم که موفق به ثبت نام شده اند، به محض آشکار شدن دیانتشان، از دانشگاه اخراج میشوند. دامنه آزار و اذیت حتی به کودکان مدرسه ای نیز رسیده است. کودکانی که توسط معلمان و روحانیون مورد فحش و ناسزا و بهتان قرار گرفته و بارها و بارها به منظور تغییر دیانتشان تحت فشار گذاشته می شوند.
    جامعه 300000 نفری بهاییان ایران بزرگترین اقلیت دینی این کشور را تشکیل میدهد. بهاییان صرفا بخاطر نفرت مذهبی مورد ظلم و ستم واقع میشوند. بنیادگرایان اسلامی در ایران و دیگر ممالک، از دیرباز دیانت بهایی را تهدیدی برای اسلام می بینند و بهاییان را بدعت گذار و مرتد میدانند. جایگاه در حال رشد دیانت بهایی در زمینه حقوق زنان، تحری مستقلانه حقیقت و خصوصا بحث آموزش و پرودش، برای روحانیون مسلمان اسباب دردسر شده است.
    اعتراضات و شکایات بین المللی علیه آزار و اذیت بهاییان ایران گسترده شده است. هزاران مقاله در روزنامه ها و برنامه های رادیویی و تلویزیونی در جای جای دنیا ظاهر شدند و دولتها و سازمانهای برجسته بین المللی آزار و اذیت بهاییان در ایران را محکوم کرده اند و یا نگرانی خود را از بابت بهاییان ایران اظهار کرده اند. کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه های متعددی را علیه وضعیت حقوق بشر در ایران به تصویب رسانده اند که بهاییان در همه این قطعنامه ها بصورت ویژه ذکر شده اند.
    هنوز فشار بر بهاییان ایران در حال افزایش است. در سال 2008 میلادی (1387 شمسی) هر هفت عضو جمع خاص ملی که به احتیاجات جامعه بهاییان ایران می پرداختند، جمع آوری و در زندان بد نام تهران، اوین، زندانی شدند. در سه ماهه اول سال 2009 میلادی (1388 شمسی) دستگیریها و بازجوییها رو به افزایش بود، فشار اقتصادی کماکان شدت میگرفت و رفتارهای ایذایی، منجمله آزار دانش آموزان بدون اندک کاهشی در شهرها و روستاها در سراسر کشور ادامه داشت

    Friday 9 October 2009

    : نيکلا، نويسندهي فرانسوی که تاريخ حضرت باب را نوشته است، مي گويد

    «او خود را براى عالم بشريّت قربانى کرد و براى آن روح و جسم خود را فدا کرد و براى آن تحمل هرگونه محروميّت و ديدن هر نوع بی شرمى و ناسزا و شکنجه و حتّى شهادت را نمود و بالاخره با خون خود پيمان نامهي اخوت عمومى را مهر و امضا کرد و مانند مسيح با حيات خود بهاى اعلان سلطنت موافقت و مرافقت و انصاف و محبّت نوع را ادا نمود.» [۲۳]

    دورهي کوتاه شش سالهي رسالت حضرت باب، از جهتی، نشان تحوّل ناگهانی و شگفتآور به سوی معرفت جهانی بود که حضرت باب عالم انسانی را به آن دعوت فرمود. از زمان اظهار امر شجاعانه ی حضرت باب در نيمهي قرن نوزدهم تا حال، پيشرفت های بینظير علم و صنعت به راستی اوّلين پرتوهای جامعهي جهانی را آشکار ساخته است. حضرت باب در مقام «النقطه التي ذوت بها من ذوت» (یعنی: نقطه ای که همه چیز از آن وجود یافت)[۲۴]، دورهی جدید و فوق العاده ای را در تاریخ اختراعات و اکتشافات بشری آغاز فرمودند. «نسائم عرفان» الهی «عقول» را «به حرکت» و «ارواح را به اهتزاز» آورده بود

    Wednesday 23 September 2009

    وضعیت نقض حقوق بشرشهروندان بهایی تنها در یک ماه سال 1388


    در اولین ماه سال 1388

    سایت نگاه هر ماه اخبار حقوق بشری مربوط به بهائیان ایران را منعکس می کند

    2 فروردین : به آقایان عادل فنائیان ، طاهر اسكندریان ، عباس نورانی سه زندانی سمنان كه در حال گذراندن دوران محكومیت 6 ماهه خود در زندان شهر مزبور بودند به مدت 4 روز به قید وثیقه مرخصی داده می شود.نكته قابل توجه آنستكه بدستور قاضی پرونده این سه زندانی بدلیل مرخصی از ملاقات حضوری تا اطلاع ثانوی محروم بوده و فقط از پشت پنجره اجازه ملاقات دارند ولی به خانم صهبا رضوانی دیگر زندانی این شهر اجازه مرخصی داده نمی شود.
    10 فروردین : در این روز سه نفر از ماموران وزارت اطلاعات به منزل آقای بهنام روحانی فر در یزد هجوم برده و پس از بازرسی منزل این فرد ، كامپیوتر و سی دی های وی را با خود می برند لازم به ذكر است كه آقای بهنام روحانی فر سال گذشته به 4 سال حكم تعلیقی محكوم شده است.
    11 فروردین : خودروی پارك شده آقای پیمان شادمان در سمنان با رنگ بشدت آسیب دیده وبر یك طرف بدنه آن كلمه" بهایی " نوشته شد دو روز پس از این واقعه بر دیوار محل كار این فرد نیز با رنگ ، فحش و ناسزاهایی بر علیه بهاییان نوشته شد كه جریان به پلیس اطلاع داده می شود ولی تاكنون هیچ اقدامی از جانب آنها صورت نگرفته است .
    15 فروردین : جلایر وحدت ، زندانی بهایی مشهد پس از 70 روز انفرادی و عدم داشتن ملاقات به مدت 5 دقیقه در خورو وزارت اطلاعات با مادر خود ملاقات كرد .
    15 فروردین : خانم صهبا خادمی در همدان هنگام خروج از خودرو در خیابانی نزدیك منزل خواهرش توسط ماموران اداره اطلاعات شهرستان مذكور دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات برده می شود . این فرد در تاریخ 25 فرودین به قرار وثیقه آزاد می شود .
    16 فروردین : سه شهروند بهایی در مشهد به نامهای نسرین قدیری ، ناهید قدیری و سیما رجبیان به اداره اطلاعات مشهد شعبه دادسرای انقلاب احضار و پس از بازجویی آزاد می شوند .
    17 فروردین : آقای علی احسانی ، شهروند بهایی ساكن سمنان به اداره اطلاعات این شهر احضار و پس از بازجویی ، بازداشت می گردد.
    18 فروردین : سه شهروند بهایی مشهدی دیگر به نامهای كاویز نوزدهی ، هومن بخت آور و داور نبیل زاده به اداره اطلاعات مستقر در دادسرای انقلاب مشهد احضار وپس از بازجویی آزاد می شوند .
    19 فروردین : آقای افشین احسنیان شهروند بهایی ساكن شیراز به همراه پدرش به اداره اطلاعات شیراز احضار می شود پدر این فرد آزاد ولی آقای افشین احسانیان بازداشت می شود كه تا این تاریخ هنوز در بازداشت می باشد .
    20 فروردین : نیمه های شب در حالیكه خانواده آقای یحیی هدایتی شهروند بهایی سمنان با خانواده خود در خواب بودند شیشه های منزلشان توسط موتورسوارانی ناشناس شكسته می شود كه این عمل دو دفعه دیگر هم تا تاریخ 27 فروردین توسط موتور سواران ناشناس انجام می گیرد ولی تاكنون نیروی انتظامی هیچ برخورد و پیگیری در این موارد نكرده است .
    22 فروردین : منازل خانمها سرور سروریان ، سمیرا ایوبی و آقای پیمان اقدسی در همدان مورد بازرسی ماموران اطلاعات قرار می گیرد و خود این اشخاص نیز بازداشت می شوند . قابل ذكر است كه سه فرد نامبرده پس از سه روز به قید وثیقه آزاد می شوند .
    22 فروردین : سه شهروند بهایی دیگر در مشهد به نامهای رزیتا واثقی ، نورا نبیل زاده و مهسا اقدسی زاده به اداره اطلاعات مستقر در دادسرای انقلاب احضار شده و پس از بازجویی آزاد می شوند .
    24 فروردین : سایتهای نگاه ( نگاهی تازه به دیانت بهایی ) و ورقا ( سایت دانش آموزان بهایی ) فیلتر شدند .
    25 فروردین : نیروهای اداره اطلاعات شهرستان بابل به منزل آقای مشفق سمندری هجوم برده و پس از بازرسی منزل  كامپیوتر ، پرینتر ، اسكنر وتعدادی سی دی و كتب ایشان را با خود برده و آقای مشفق سمندری را نیز بازداشت می كنند .
    25 فروردین : خانم هاله هوشمندی زندانی بهایی شهرستان شیراز كه در تاریخ 28 اسفند 87 با فرد بهایی دیگری به نام فرهام معصومی بازداشت گردیده بدلیل عدم دسترسی به دارو ، ناراحتی شدید قلبی پیدا می كند كه مسئولین زندان از دادن دارو امتناع می ورزند و با آنكه قاضی پرونده بدلیل همین مشكل به ایشان اجازه مرخصی با وثیقه میدهد ولی اداره اطلاعات شیراز این قرار را لغو می كند و فرد مذكور هنوز در بازداشت بسر می برد .  
    25 فروردین : سه شهروند بهایی دیگر مشهدی به نامهای بابك روحی ، سهیل نصیرزاده و عزت الله احمدیان به اداره اطلاعات شعبه دادسرای انقلاب احضار شده و پس از بازجویی آزاد می شوند.
    نامبردگان ذیل ، اسامی شهروندان بهایی می باشد كه از سال گذشته در بازداشت هستند ( بجز اسامی فوق الذكر ) :
    1– مهران بندی (یزد ) 2 - پویا تبیانیان ( سمنان ) 3 – ساسان تقوا (شیراز ) 4 – وحید تیز فهم (یاران ایران) 5- رها ثابت (شیراز ) 6 – مهوش ثابت ( یاران ایران) 7 – جمال الدین خانجانی ( یاران ایران) 8 - سعید رضایی(یاران ایران) 9 – فریبا كمال آبادی( یاران ایران) 10 – علی عسگر روانبخش( یاسوج ). 11 – هاله روحی (شیراز ) 12 –فیض الله روشن (ساری) 13 – زلیخا موسوی( یاسوج ) 14 – فؤاد نعیمی (ساری ) .15 – عفیف نعیمی ( یاران ایران) 16 – روحیه یزدانی ( یاسوج ) 17 – بهروز توكلی ( یاران ایران) 18– سیما اشراقی (مشهد ) 19– بدیع الله فضلی (تنكابن ) 20– مهران كرمی ( شیراز )

    Saturday 19 September 2009

    :حضرت عبدالبهاء ميفرمايند


    " رشادت و شجاعت ، غلبه برنفْس پُر وحشت است زيرا ممکن است که انسان بر شرق و غرب بآسانی غالب آيد ولی غلبه بر هوی و هوس و نفْسِ خود پرست بسيار مشکل است ".
    (ص ١٥٦ ج ٥ مائده آسمانی ط ١٢٩ بديع )
     

    Saturday 5 September 2009

    زبان و خط عمومی

    هر انسان محتاج بلسان ها بسیار است تا بتواند بجمیع بشر معامله و معاشرت و ملاقات نماید و این مستحیل است زیرا آنچه تاحال در آكادیمی معلوم و مسلم شده هشتصد لسان معین گشته و از برای انسان تحصیل این همه لسان ممكن نیست پس بهتر اینست كه یك لسان ایجاد و یا انتخاب شود تا آنكه لسان عمومی باشد . در اینصورت انسان بدو لسان محتاجست یكی لسان وطنی یكی لسان عمومی ، بلسان وطنی خودش با قوم خود گفتگو نماید اما بلسان عمومی با جمیع عالم محاوره نماید و محتاج لسان ثالث نمی باشد و جمیع بشر با یكدیگر بدون مترجم ، الفت و مصاحبت مینمایند حال اگر چنین چیزی بشود فی الحقیقه سبب راحت و آسایش و سرور جمیع عالمست ." ( خطابات عبدالبها – جلد اول – صفحه 234 ) )

    Friday 28 August 2009

    حبیب الله اوجی، متخلّص به نابت در شهر شیراز


    حبیب الله اوجی، متخلّص به نابت در شهر شیراز از پدری به نام ابراهیم و مادری به نام معصومه به دنیا آمد. در سه سالگی پدر را از دست داد و در شش سالگی تنها شش ماه به مدرسه رفت و به علت عدم بضاعت مالی، قادر به ادامه تحصیل نشد. لاجرم به شاگردی نانوائی درآمد.
    چون از خانواده متدیّن و مذهبی اسلامی بود در مجالس قرائت قرآن و بعد محافل علم وارد شد و چون ذوق شاعری داشت در مجامع اهل ادب نیز بار یافت. تا اینکه به منزل یکی از روحانیون معروف آن زمان، سیّد نورالدین حسینی درآمد و در زمره مدّاحان او شد. اما محبوب واقعی را نزد آقا و امثال او نیافت. سپس به جرگه دراویش وارد شد در دولتسرای ذهبی ها و همچنین خانقاه خاکساران در چهل تنان به اوراد و اذکار پرداخت. از آنجا نیز مأیوس شد تا اینکه سرانجام این مجاهده و تحقیق او را به مجامع اهل حقیقت کشاند.
    خود او اظهار می نمود که شب اول به خانه ای وارد شدم تابلوئی نظرم را جلب کرد که روی آن با خط زیبا نوشته شده بود " دین باید سبب الفت و محبت باشد" این عبارت مرا تکان داد. با معاشرت با بهائیان به ایمان متّهم گشت و او را از کار برکنار کردند. به تدریج فقر و استیصال چهره خود را نشان داد اما او همچنان به دنبال گمشده خود می گشت. یک روز که به خانه برگشت به همسرش گفت، من تا بیخ گردن بهائی هستم از آنجا به بالا، فکر و مغزم برای فهم مطالب قد نمی دهد. من هنوز هفده سوال دارم. این حالت پریشانی او را از اشعاری که می سرود، می توان استنباط کرد که مطلع آن شعر این است:

    از شرار عشق سوزانم نمی دانم کیم
    کرده گیسویش پریشانم نمی دانم کیم

    اما یک شب با دیدن خوابی شک او مبدّل به یقیین شد و کوره آتشی شد که قرار و آرام نداشت. صبح همان روز با دوچرخه رفت و ساعت یک و نیم بعد از ظهر که با حالت خسته و مانده بر گشت در جواب سوال زن و فرزند گفت: "رفتم یار و اغیار را خبر کردم که من بهائی شده ام." از آن تاریخ که کوس رسوائی خود را نواخت، همچون منصور بر سر دار شد.
    دوستان قدیمی اوجی از حزب برادران بودند در همه جا تعقیبش می کردند. شبی دو نفر با کیسه پر از پول و چک امضاء شده بدون مبلغ، به در منزلش آمدند تا او را با ماشین آخرین مدل و منزل مسکونی عالی تطمیع کنند، اما اوجی آن شب گرسنه بر روی پشت بام گرم تابستان بدون زیرانداز دراز کشیده بود، در جواب گفت: " معلوم است متاعی که در نزد من است ارزش دارد که شما می خواهید با این همه پول آن را از من پس بگیرید. خیر. فروشنده نیستم..."
    او به نقاط مختلف مهاجرت نمود و همه جا به تحریم مواجه شد. در کوار حتی آب را بر وی و خانواده اش بستند. هنگامی که آتش انقلاب در آذر 1357 خطه فارس را در بر گرفت، اوجی با خانواده اش از منزل خود در مرودشت به منزل نیمه تمام دیگر رفت. اموالش را به یغما بردند و به محل اختفایش پی بردند. متجاوز از سه هزار نفر منزل را محاصره نمودند و آنها را مجروح ساختند. اوجی فریاد زد" مردم بهائی هستم بهائی به " هاء" دو چشم." او را بالاخره با تیر زدند. گلوله دستش را شکست و شریانش قطع شد. پس از به هوش آمدن این شعر را دیکته نمود که برایش نوشتند:

    گو عنایات الهی چند روزی دیر شد
    شکر ذاتش را که اکنون قسمتم یک تیر شد

    در بهار 1361 دستگیر و پس از شش ماه، حکم اعدامش صادر شد. قبل از اجرای حکم شعری سرود که مطلعش این است:

    ای خوش آن لحظه که قلبم هدف تیر شود
    وای بر من اگر امضای قدر دیر شود

    حبیب الله اوجی، در روز بیست و پنجم آبان ماه 1361 (برابر 16 نوامبر 1982) در شهر شیراز اعدام گردید.

    اقتباس از نوشته حسام نقبائی، پیام بهائی ش 52
    به نقل از پروازها و یادگارها، ماه مهر گلستانه، نشر سوپریم، 1371

    Wednesday 26 August 2009

    پل صراط


    در باورهای اسلامی به مفهوم پل صراط بر می خوریم. در آثار بهائی، پل صراط جنبه ای روحانی و غیر مادی دارد و آن همانا ایمان به خدا و فرستاده او در زمان حیات فرد است یعنی اگر فردی به پیامبر زمانش و تعالیم او ایمان بیاورد، از پل صراط عبور کرده است. تعبیراتی که در مورد دشوار و باریک بودن مسیر به میان آمده است در واقع اشاره به خطیر بودن مسئولیت فرد در تشخیص راه درست و ایمان و ایقان به وجود خدا و حقانیت مظاهر ظهور او با وجود تمام دام های دنیوی، علایق و منافع فرد است.

    هر نفسی که به کلمهء بلی موفق شد از صراط گذشت و به جنّت رضا فائز... شد" (حضرت بهاءالله) (6)

    Sunday 16 August 2009

    همنوع


    حضرت عبدالبها می فرمایند: این زندگانی عالم فانی در اندک زمانی منتهی گردد و این عزت و ثروت و راحت و خوشی خاکدانی عنقریب زائل و فانی شود خلق را به خدا بخوانید و نفوس را به روش و سلوک ملاء اعلی دعوت کنید.یتیمان را پدر مهربان گردید و بیچارگان را ملجاء و پناه شوید ، فقیران را کنز غنا گردید و مریضان را درمان و شفا معین هر مظلومی باشید و مجیر هر محروم.در فکر آن باشید که خدمت به هر نفسی از نوع بشر نمایید .وبه حقیقت مهربان باشید نه به ظاهر و صورت.

    Saturday 8 August 2009

    ترک تعصّبات مذهبی و دینی


    : حضرت عبدالبهاء ميفرمايند 

    " همه بايد تعصّبات را ترک کنند حتّی به کنائس و معابد و مساجد
    يکديگر بروند زيرا در جميع اين معابد ذکر الهی ميشود و همه برای عبادت
    حقّ مجتمع ميشوند چه فرق ميکند هيچيک شيطان را نمی‌پرستد. مسلمين بايد
    به کليساهای مسيحيان و کنائس کليميان بروند و بالعکس ديگران هم بايد
    به مساجد مسلمين بروند. اين نفوس محض تقاليد و تعصّباتی که ما انزل اللّه بها
    من سلطان از يکديگر اجتناب ميورز‌ند .در امريکا من به کنيسهء يهود که
    شبيه به کليساهای مسيحيان بود رفتم همه را ديدم که بعبادت خدا مشغولند.
    در بسياری از اين مجامع بآنها گفتم اساس اديان الهی يکی است و برای آنها
    دلائل حقّيّت انبيای الهی و مظاهر مقدّسه را تشريح کردم و آنان را تشويق
    نمودم که از تقليد کورکورانه بپرهيزند پيشوايان قوم و رؤسا بمعابد يکديگر
    بروند و از اساس اديان و تعاليم اصليّهء الهيّه صحبت بدارند و در کمال اتّحاد
    و يگانگی و الفت در معابد يکديگر بعبادت پردازند و تعصّبات را ترک کنند".


    منبع و مأخذ: بهاءالله و عصر جدید ، ص 138
    تألیف: ج . ای . اسلمنت
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    و در انجمنی در امريکا فرمودند : " همچنين شرايع الهيّهء
    مظاهر مقدّسه هرچند بصورت ظاهر و نام مختلف است ولی در حقيقت
    يکی است . انسان بايد عاشق نور باشد از هر مطلعی طالع شود ، عاشق
    گل باشد از هر خاکی برويد ، طالب حقيقت باشد از هر مصدری ظاهر
    شود. تعلّق به فانوس دوست داشتن نور نيست، علاقه بخاک لطفی ندارد امّا
    تمتّع از گل سرخ که از خاک روئيده است ارزش دارد. علاقه به درخت
    نفعی ندارد چشيدن ميوه سود ميبخشد. انسان بايد از ميوه‌های لذيذ از هر
    درختی ظاهر يا در هر جا يافت شود استفاده کند، کلمهء حقيقت از هر
    زبانی خارج شود بايد مورد قبول قرار گيرد، حقايق مطلقه در هر کتابی
    باشد بايد پذيرفته شود. اگر ما متعصّب باشيم اين تعصّب باعث محروميّت
    و جهالت است . جنگ و نزاع ميان اديان و ملل و اجناس منبعث از سوء
    تفاهم است اگر ما دربارهء اديان تحقيق کنيم تا مبادی مکنونه در اصول
    اساسی آنها را کشف نمائيم ملتفت خواهيم شد که همه توافق دارند زيرا
    حقايق اصليّهء آنها يکی است و متعدّد نيست. باين وسيله است که اهل اديان
    در دنيا ميتوانند بنقطهء وحدت برسند.


    منبع و مأخذ: خطابهء مبارک در ٢٨ ماه می ١٩١٢ در معبد متروپوليتن نقل از کتاب :

    ( ص ١٥١-١٥٢ ( ترجمه 

    Thursday 6 August 2009

    آشنایی با آیین بهاییت قسمت دوم


    بعضي از احكام دين نيز مانند أخرت و جزاي انسانها و عبادت خدا و مانند ساير اديان است تنها روزه ۱۹ روز است و تقسيم بندي سال نيز تغيير كرىه است به ۱۹ ماه ! احكام به صورت قابل ملاحظه اي مدرن و پيشرفته است! البته هنوز هم مشابه اين احكام در قوانين امروزي وجود ندارد و در بسياري از موارد مي شود گفت كه سالها پيش از ديگران قوانين نسبتا پيشرفته اي وضع گرديده است

    براي مثال به قوانين ارث و تساوي حقوق رجال و نسا و انتخاب شدن و انتخاب كردن در ۵۰ سال پيش از جلودارترين كشور دنيا اشاره كرد
    در ايران اين دين بيشتر مورد علاقه آوانگارد ها و روشنفكر ها بود چرا كه آنرا با قوانين امروزي سازگار مي يافتند و بسياري از تحصيلكردگان به آن تمايل داشتند به طوري كه علامه مجلسي بارها از همين محل دانشگاه هارا زير سوال برد
    از لحاظ فكري غير ايده الوژيك بودن دين آنرا از لحاظ ماهوي از ساير اديان و كمونيست جدا مي كند به اين معني كه از لحاظ سياسي كاري به تفكر فرد ندارد اما دستور مطلقي در مورد عدم دخالت در سياست در كشورهايي كه همچون ايران اقليت بهايي وجود دارد آنهارا از دخالت در سياست منع كرده است

    تمامي مراكز آن منتخب بوده و تمامي افراد حق انتخاب شدن را تا بالاترين مراحل دارند . مركز جهاني آن در خاك اشغال شده فلسطين مستقر است اما هيچ ارتباطي ميان آن و دولت اسرائيل وجود نداشته و هيچ بهايي حق ماندگاري در اسرائيل را ندارد و روابط ارگان مركزي بيت العدل و دولت اسرائيل در سطح دوهمسايه عادي است چيزي شبيه روابط فلسطيني ها واسرائيلي ها كه تنها در كنار يكديگرند با اين تفاوت كه در اين مورد كاري به كار كسي ندارند

    مجازات زنا مرگ نيست اما به دليل امكان حق طلاق دوطرفه (بدون شرط شدن) امكان طلاق فوري وجود دارد و علاوه بر آن طرد فرد خاطي (معتاد مجرم و يا موارد مشابه) به صورت دائم و يا موقت از ميان جامعه (مي شود گفت بهايي فقط) وجود دارد و در مواردي نيز اسامي افراد به عنوان فرد طرز شده به دليل خطاي اخلاقي و يا موارد مشابه خوانده شده و از افراد خواسته مي شود كه از مصاحبت با فرد مورد نظر حتي الامكان خودداري كنند
    در طلاق ۱ سال عده طلاق است اما موضوع سه طلاقه شدن حذف شده است.. همسر يك مورد جايز بوده و همسر دوم در شرايط استثنايي (عدم امكان تولد فرزند) مجاز دانسته شده كه بعدها در تفسيري عبدالبها آن را به صورت كامل نهي كرده است
    در ازدواج رضايت پدر و مادر هر دوطرف الزامي است... در عقد آياتي خوانده مي شود و از خداوند براي موفقيت دوزوج مسالت طلبيده مي شود و آنگاه از هردو سوال مي شود آيا قبول مي كنند؟ امضاي پدر و مادر دختر و پسر هر ۶ نفر (به علاوه دختر و پسر) به همراه دو شاهد ضروري است
    ازدواج موقت حرام بوده و چنين چيزي در اين عقيده وجود ندارد... زن داراي حق طلاق همچون مرد است اما بايد موضوع ثبت بشود و ثبت نهايي يكسال تمام طول مي كشد و در صورت عدم تفاهم قطعيت پيدا مي كند. ازدواج با كليه محارم و رابطه نامشروع به طور كلي حرام بوده و با فرد خاظي برخورد مي شود به اين معني كه فرد مزبور از جامعه مربوطه طرد مي شود
    پرداخت مهريه به زن ضروري مي شود ولي داراي ميزان حداكثري است كه تجاوز از آن امكان پذير نيست و علاوه بر آن پرداخت آن در زمان عقد اجباري است

    Sunday 19 July 2009

    آشنایی با بهاییت قسمت اول


    در اینجا قسمت تعدادی چند از عقاید بهاییان را آورده ام برای دوستانی که میخواهند اطلاعات بیشتری در مورد آیین بهاییان داشته باشند

    ابتدائا اصول دين بر يگانگي خدا و فاني پذير بودن بشريت تاكيد مي كند


    دوما احترام به كليه اديان را و برحق دانستن يكايك آنها از ابراهيم و موسي و عيسي و محمد تاكيد مي كند و بر يگانگي معناي تمام 
    اديان تاكيد مي كند مضمون اين است كه هرديني با حدود زمان خود آمده ولي هدف يكي است! 

    سوما جدايي دين از سياست! دين لازمه است اما به دليل آنكه از سوئاستفاده افراد جلوگيري شود سيستم جالب اداري به وجود 
    آمده
    در ۱۶۰ سال پيش مردان به زور حق راي داشتند چه برسد به زنان... از آن زمان سيستم انتخابي در مورد كساني كه تشكيلات را اداره مي كنند اجرا مي شود و زنان حق راي دارند... اولين كشوري كه حق راي زنان را به رسميت شناخت استراليا بود در ۱۹۰۱ (درست است يا اشتباه! يادم نيست! ) و اين موضوع ۵۰ سال قبل از آن در بهايي ها مطرح بوده و آنان حق راي داشته اند
    تساوي حقوق رجال و نسا: اين هم مال ۱۵۰ سال پيش است! زنان و مردان در مراتب اجتماعي حق داشته و دارند كه انتخاب شوند و راي بدهند به ارث ببرند (برابر) و به ارث برسانند (برابر) و از تحصيل برابر بهره ببرند! (نكته جالب اينكه اين موضوع باعث شده بود كه بسياري از بهاييان تحصيلكرده شوند به طوري كه پيش از انقلاب به طور قابل توجهي كنترل سيستم اداري و مالي كشور و همينطور عالي ترين مهندسان همچون مهندس سيحون و بهترين اطباي كشور در اختيار آنان بوده است! چون تحصيل لازمه دين اينان است و حقوق زن و مرد برابر شمرده مي شود

    تحصيل اجباري!!! : اين هم حكم جالبي است! در هروضعيت اينان بايد از ۶ تا ۹ كلاس سواد برخوردار شوند! به همين خاطر دهاتهاي
     بهايي از جمله ده پدر بنده از ۱۰۰ ٪ باسواد برخوردار بوده است و اين هم دليلي ديگر بر اينكه پيش از انقلاب تحصيلكرده ها و افراد شاخص از ميان اينان بوده اند

    زبان بين المللي: اينهم جزو تعاليم و به نوعي اجبارات دين است! (اصول دين بحثي جداست )بايد يك زبان دوم بدانيد كه بين المللي
     باشد ! دستور مربوطه از ۱۶۰ سال پيش است 
    صلح جهاني: ۱۶۰ سال پيش وعده صلح كوچك و صلح بزرگ داده شده است و روزي كه جنگ ها فروكش خواهد كرد و هنچنين از

     پيروان اين دين خواسته شده است كه در تحقق آن كوشش كنند (اجباري
    اتحاد جهان: وعده اتحاد جهان در ۱۵۰ سال پيش داده شده و روزي كه بتدريج جهان متحد خواهد شد اين موضوعات را مي توانيد از كتب ۱۵۰ سال پيش و كتب غير بهايي استخراج فرماييد) و مي بينيد كه از اروپا شروع شد

    محكمه جهاني: اين هم جالب است! الان سعي مي كنند كه راهش بيندازند و اين هم از ۱۵۰ سال پيش
    سيستم اداره منتخب جهاني: كليه سيستم اين دين با انتخاب است به اين معني كه در محل منطقه استان و آنگاه كشور بر اساس مرحله بندي انتخابات (از ۱۵۰ سال پيش زن و مرد حق انتخاب و انتخاب شدن دارند ) و اينان اداره سيستم اداري را به عهده مي گيرند و هيچ مزيت مالي به آنان تعلق نمي گيرد و در راه رضاي خدا يك ريال حق برداشت وجود ندارد

    عدم تعصب نژادي مذهبي و ديني: كسي به كس كاري ندارد كه زن است و يا مرد (تعصب به معني غيرت نمي گويم تعصب كوركورانه) نهي شده و منع مطلق شده به طوري كه نبايد به كسي به خاطر رنگ پوست و يا.... اجحاف شود و اين هم از ۱۵۰ سال پيش است!
    نكات جالبي وجود دارد زماني كه حمام خزينه مردم ايران را به مرض وبا و سفليس و تيفوس مي كشت پيامبر اينها مردم را از به كار بردن خزينه عجمي نهي كرده است و آنها اجبار به داشتن دوش حمام شده اند به طوري كه دوش حمام از مشخصات آنها بود و در دهات مسلمانان دوش آنهرا مي شكستند و اينها دوباره ميامدند مي ساختند و علماي شيعه و سني هردو استفاده از دوش را حرام كردند (اسلام به نظافت تاكيد دارد منظور من آقايان خاصي هستند) اينها اجبار در استفاده از آن داشته اند! خصوصيات دهات آنها : سواد ۱۰۰ درصد در سال ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ مثلا در يك ده... داشتن دوش حمام و بسياري چيزهاي شبيه به اين بوده در حالي كه در مملكت ۱۰ درصد مردم سواد خواندن نوشتن داشته اند

    در قسمت بعدی بیشتر به آیین بهایی خواهیم پرداخت

    Saturday 11 July 2009

    :حضرت عبدالبهاء در لوح جناب افنان سدره مقدسه در یزد می فرمایند

    " ای جان نثار جمال قدم ، در سایه اسم اعظمی و در ظل شجره اکرم ، دیگر چه غم ؟ این بخشش خداوندی را جمیع پیشینیان آرزو می نمودند حال تو به آن فائز گشتی . پس ستایش کن حضرت مقصود را ع ع " 
    کتاب یاران پارسی صفحه 78

    Thursday 9 July 2009

    بهاییت



    دیانت بهائی جوان ترين دين از اديان مستقلّ جهان است. استمرار اديان از اصول اين آئين است زيرا در هر زمان، مقتضيّات جامعۀ بشری تغيير می كند و آئينی جديد مطابق با مقتضيات و نيازهای جهان و جهانيان ظاهر می گردد. بهائيان معتقدند حضرت بهاءالله، بنيانگذار دیانت بهائی (۱۸۱۷- ۱۸۹۲) جديدترين فرستادۀ الهی در سلسله پيامبران الهی مانند حضرت ابراهيم، موسی و بودا و زردشت و مسيح و بالاخره حضرت محمّد هستند.
    محور تعاليم بهائی وحدت عالم انسانی است يعنی وقت آن آمده که بشر از هر قوم و نژادی به يگانگی رسند و همه در ظلّ يک جامعۀ جهانی درآيند. حضرت بهاءالله فرموده اند که خداوند بيمانند نيروهایی را در جهان به کار گماشته تا آنچه را که بر حسب سنّت های پيشين سبب طبقه بندی کردن انسان ها بر اساس اختلاف قومی، طبقاتی، دینی و ملّی شده از ميان بردارد. مهم ترين چالش پیش روی بشرپذیرفتن اصل یگانگی و تلاش در راه اتّحاد و اتّفاق اهل عالم است.
    يکى از اهداف آئين بهائی کمک به امکان پذیر شدن این وضعیت است. یک جامعۀ جهانی مرکب از پنج میلیون بهائی از اکثر ملل و نژادها و فرهنگ های کرۀ زمین در تلاشند تا تعالیم حضرت بهاءالله را عملی سازند. تجربه ای که بهائيان در اين راه کسب کرده اند سبب تشويق کسانی است که همین راه را می پويند و نوع انسان را اعضای يک خاندان و کرۀ زمين را يک وطن می دانند.


    Saturday 13 June 2009

    :حضرت عبدالبها در مورد آزار و اذیت انسان و حیوان میفرمایند


    حضرت عبدالبها ميفرمايند: " احباي الهي بايد نه تنها بانسان رافت و رحمت داشته باشندبلكه بايد بجميع ذيروح نهايت مهرباني نمايند زيرا حيوان با انسان دراحساسات جسماني و روح حيواني مشترك است ولي انسان ملتفت اين حقيقت نيست گمان مينمايد كه احساس ، حصر درانسان است لهذاظلم بحيوان ميكند اما بحقيقت چه فرقي در ميان احساسات جسماني * احساسواحد است خواه اذيت بانسان كني و خواه اذيت بحيوان * ابدا فرقي ندارد بلكه اذيت بحيوان ضررش بيشتر است * زيراانسان زبان دارد * شكوه نمايد اه و ناله كند * واگر صدمهئي باو رسد بحكومت مراجعت كند * حكومت دفع تعدي كندولي حيوان بيچاره زبان بسته است نه شكوه تواند و نه بشكايتبحكومت مقتدر است * اگر هزار جفا از انساني ببيند نه لسانا مدافعه تواند و نه عدالة داد خواهي كند * پس بايد ملاحظه حيوانرا بسيار داشت و بيشتر از انسان رحم نمود