Friday 2 September 2011

لوح مبارک حضرت عبدالبهاء ای بیچارهء بیچاره


هوالله ای ثابت بر پیمان مکتوبی که به جناب آقا سیّد تقی

مرقوم نموده بودید ملاحظه گشت. ازحوادثِ سِجنِ این عبد
که سببِ فَرحِ غافلان وسُرورِ اَبلَهان شده مرقوم نموده بودید.
به قول کُردها بگو،ای بیچارهء بیچاره، شما غافلید که این
سِجن، سلطنتِ امکان است و این زندان ایوانِ حضرتِ رحمن؛
بهشتِ برین است و باغِ جانفزایِ عِلّیّین (بالا رتبه)؛ نورش ساطع
است و آفتابش در جهانِ ابدی مُشرق و لامع؛ موائدِ سماویّه اش
(موائد سماویه= خوراکهای آسمانی بهشتی) سبب روح حیات است و
آلاء (نعمتها) و نِعَم رحمانیّه اش علّتِ نشو و نما؛
نعمتش ابدی است و لذّتش حلاوتِ سَرمَدی.
ای بیچارهء بیچاره، چنان تأثیری این زندان در ایوانِ آسمان
بخشد که زلزله در ارکانِ امکان افکند. ای بیچارهء بیچاره
غافلید که بزمِ حضور،مزیّن ترگشت وجشنِ حُبور(جشن شادی)،
خوشتر شد؛ جامِ عطا سرشارتر گشت و محفلِ وفا پرانوارتر شد.
ای بیچارهء بیچاره کلمةالله بلند شد و امرالله ارجمند گشت؛
صیتِ (آوازهء) الهی جهانگیر شد و نجمِ صغیر کوکبِ اثیر(درخشان) گشت.
ای بیچارهء بیچاره، قطره، دریا شد و ذرّه، آفتاب گشت؛
سبزه شَجَرِ باسق (درخت بلند) شد و لذّتِ شهد فائق گشت.
ای بیچارهء بیچاره قعرِ چاه اوج ماه شد؛ حصیرِ مسکنت
سریرِ (تختِ) سلطنت گشت؛ علیل، شفاء یافت و اسیر،
رهایی به عالم بالا.
ای بیچارهء بیچاره صدهزار مرتبه تجربه نموده اید که در
امرالله، ذلّتِ کُبری عزّتِ مَلَأ اعلی است و مشقّتِ عُظمی
راحتِ فردوسِ ابهی.بلایاء سبب سُطوعِ (انتشارِ) انواراست و
رزایاء (بلاها) علّتِ اِعلاءِ کلمةالله. حضرت مسیح را مسیخ
خواندند و بر حِمارِ قبیح (خَرِ زشت) سوارنمودند ودرکوچه و
بازار گردانیدند و بر وَجهِ صَبیحِ ملیحِ (چهرهء خوشروی ملیحِ)
مبارکش آب دهن انداختند وسُخره (ریشخند) و استهزاء نمودند؛
دشنام دادند و عاقبت، زینتِ دار نمودند و صدهزار لعن و
سبّ (دُشنام) و شَتم(ناسزا) روا داشتند.
حال، معلوم شد که آن رُکوب برحَمیر(سوارشدن برخر)، اشرف،
از سریرِاثیر(بالا تراز تخت نورانی) بود وآن افسرِ(تاج) خار،
اِکلیل جلیلِ پُر انوار.آن ذلّت کبری عزّت ابدیۀ
ملأ اعلی بود و آن سُخره واستهزاء تهلیل و تکبیرِ
آهنگِ ملکوت ابهی.
(الواح نازله به اعزاز میرزا آقاخان بشیرالسّلطان، ملقّب به بشیر الهی، ص77)