Wednesday, 23 September 2009

وضعیت نقض حقوق بشرشهروندان بهایی تنها در یک ماه سال 1388


در اولین ماه سال 1388

سایت نگاه هر ماه اخبار حقوق بشری مربوط به بهائیان ایران را منعکس می کند

2 فروردین : به آقایان عادل فنائیان ، طاهر اسكندریان ، عباس نورانی سه زندانی سمنان كه در حال گذراندن دوران محكومیت 6 ماهه خود در زندان شهر مزبور بودند به مدت 4 روز به قید وثیقه مرخصی داده می شود.نكته قابل توجه آنستكه بدستور قاضی پرونده این سه زندانی بدلیل مرخصی از ملاقات حضوری تا اطلاع ثانوی محروم بوده و فقط از پشت پنجره اجازه ملاقات دارند ولی به خانم صهبا رضوانی دیگر زندانی این شهر اجازه مرخصی داده نمی شود.
10 فروردین : در این روز سه نفر از ماموران وزارت اطلاعات به منزل آقای بهنام روحانی فر در یزد هجوم برده و پس از بازرسی منزل این فرد ، كامپیوتر و سی دی های وی را با خود می برند لازم به ذكر است كه آقای بهنام روحانی فر سال گذشته به 4 سال حكم تعلیقی محكوم شده است.
11 فروردین : خودروی پارك شده آقای پیمان شادمان در سمنان با رنگ بشدت آسیب دیده وبر یك طرف بدنه آن كلمه" بهایی " نوشته شد دو روز پس از این واقعه بر دیوار محل كار این فرد نیز با رنگ ، فحش و ناسزاهایی بر علیه بهاییان نوشته شد كه جریان به پلیس اطلاع داده می شود ولی تاكنون هیچ اقدامی از جانب آنها صورت نگرفته است .
15 فروردین : جلایر وحدت ، زندانی بهایی مشهد پس از 70 روز انفرادی و عدم داشتن ملاقات به مدت 5 دقیقه در خورو وزارت اطلاعات با مادر خود ملاقات كرد .
15 فروردین : خانم صهبا خادمی در همدان هنگام خروج از خودرو در خیابانی نزدیك منزل خواهرش توسط ماموران اداره اطلاعات شهرستان مذكور دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات برده می شود . این فرد در تاریخ 25 فرودین به قرار وثیقه آزاد می شود .
16 فروردین : سه شهروند بهایی در مشهد به نامهای نسرین قدیری ، ناهید قدیری و سیما رجبیان به اداره اطلاعات مشهد شعبه دادسرای انقلاب احضار و پس از بازجویی آزاد می شوند .
17 فروردین : آقای علی احسانی ، شهروند بهایی ساكن سمنان به اداره اطلاعات این شهر احضار و پس از بازجویی ، بازداشت می گردد.
18 فروردین : سه شهروند بهایی مشهدی دیگر به نامهای كاویز نوزدهی ، هومن بخت آور و داور نبیل زاده به اداره اطلاعات مستقر در دادسرای انقلاب مشهد احضار وپس از بازجویی آزاد می شوند .
19 فروردین : آقای افشین احسنیان شهروند بهایی ساكن شیراز به همراه پدرش به اداره اطلاعات شیراز احضار می شود پدر این فرد آزاد ولی آقای افشین احسانیان بازداشت می شود كه تا این تاریخ هنوز در بازداشت می باشد .
20 فروردین : نیمه های شب در حالیكه خانواده آقای یحیی هدایتی شهروند بهایی سمنان با خانواده خود در خواب بودند شیشه های منزلشان توسط موتورسوارانی ناشناس شكسته می شود كه این عمل دو دفعه دیگر هم تا تاریخ 27 فروردین توسط موتور سواران ناشناس انجام می گیرد ولی تاكنون نیروی انتظامی هیچ برخورد و پیگیری در این موارد نكرده است .
22 فروردین : منازل خانمها سرور سروریان ، سمیرا ایوبی و آقای پیمان اقدسی در همدان مورد بازرسی ماموران اطلاعات قرار می گیرد و خود این اشخاص نیز بازداشت می شوند . قابل ذكر است كه سه فرد نامبرده پس از سه روز به قید وثیقه آزاد می شوند .
22 فروردین : سه شهروند بهایی دیگر در مشهد به نامهای رزیتا واثقی ، نورا نبیل زاده و مهسا اقدسی زاده به اداره اطلاعات مستقر در دادسرای انقلاب احضار شده و پس از بازجویی آزاد می شوند .
24 فروردین : سایتهای نگاه ( نگاهی تازه به دیانت بهایی ) و ورقا ( سایت دانش آموزان بهایی ) فیلتر شدند .
25 فروردین : نیروهای اداره اطلاعات شهرستان بابل به منزل آقای مشفق سمندری هجوم برده و پس از بازرسی منزل  كامپیوتر ، پرینتر ، اسكنر وتعدادی سی دی و كتب ایشان را با خود برده و آقای مشفق سمندری را نیز بازداشت می كنند .
25 فروردین : خانم هاله هوشمندی زندانی بهایی شهرستان شیراز كه در تاریخ 28 اسفند 87 با فرد بهایی دیگری به نام فرهام معصومی بازداشت گردیده بدلیل عدم دسترسی به دارو ، ناراحتی شدید قلبی پیدا می كند كه مسئولین زندان از دادن دارو امتناع می ورزند و با آنكه قاضی پرونده بدلیل همین مشكل به ایشان اجازه مرخصی با وثیقه میدهد ولی اداره اطلاعات شیراز این قرار را لغو می كند و فرد مذكور هنوز در بازداشت بسر می برد .  
25 فروردین : سه شهروند بهایی دیگر مشهدی به نامهای بابك روحی ، سهیل نصیرزاده و عزت الله احمدیان به اداره اطلاعات شعبه دادسرای انقلاب احضار شده و پس از بازجویی آزاد می شوند.
نامبردگان ذیل ، اسامی شهروندان بهایی می باشد كه از سال گذشته در بازداشت هستند ( بجز اسامی فوق الذكر ) :
1– مهران بندی (یزد ) 2 - پویا تبیانیان ( سمنان ) 3 – ساسان تقوا (شیراز ) 4 – وحید تیز فهم (یاران ایران) 5- رها ثابت (شیراز ) 6 – مهوش ثابت ( یاران ایران) 7 – جمال الدین خانجانی ( یاران ایران) 8 - سعید رضایی(یاران ایران) 9 – فریبا كمال آبادی( یاران ایران) 10 – علی عسگر روانبخش( یاسوج ). 11 – هاله روحی (شیراز ) 12 –فیض الله روشن (ساری) 13 – زلیخا موسوی( یاسوج ) 14 – فؤاد نعیمی (ساری ) .15 – عفیف نعیمی ( یاران ایران) 16 – روحیه یزدانی ( یاسوج ) 17 – بهروز توكلی ( یاران ایران) 18– سیما اشراقی (مشهد ) 19– بدیع الله فضلی (تنكابن ) 20– مهران كرمی ( شیراز )

Saturday, 19 September 2009

:حضرت عبدالبهاء ميفرمايند


" رشادت و شجاعت ، غلبه برنفْس پُر وحشت است زيرا ممکن است که انسان بر شرق و غرب بآسانی غالب آيد ولی غلبه بر هوی و هوس و نفْسِ خود پرست بسيار مشکل است ".
(ص ١٥٦ ج ٥ مائده آسمانی ط ١٢٩ بديع )
 

Saturday, 5 September 2009

زبان و خط عمومی

هر انسان محتاج بلسان ها بسیار است تا بتواند بجمیع بشر معامله و معاشرت و ملاقات نماید و این مستحیل است زیرا آنچه تاحال در آكادیمی معلوم و مسلم شده هشتصد لسان معین گشته و از برای انسان تحصیل این همه لسان ممكن نیست پس بهتر اینست كه یك لسان ایجاد و یا انتخاب شود تا آنكه لسان عمومی باشد . در اینصورت انسان بدو لسان محتاجست یكی لسان وطنی یكی لسان عمومی ، بلسان وطنی خودش با قوم خود گفتگو نماید اما بلسان عمومی با جمیع عالم محاوره نماید و محتاج لسان ثالث نمی باشد و جمیع بشر با یكدیگر بدون مترجم ، الفت و مصاحبت مینمایند حال اگر چنین چیزی بشود فی الحقیقه سبب راحت و آسایش و سرور جمیع عالمست ." ( خطابات عبدالبها – جلد اول – صفحه 234 ) )

Friday, 28 August 2009

حبیب الله اوجی، متخلّص به نابت در شهر شیراز


حبیب الله اوجی، متخلّص به نابت در شهر شیراز از پدری به نام ابراهیم و مادری به نام معصومه به دنیا آمد. در سه سالگی پدر را از دست داد و در شش سالگی تنها شش ماه به مدرسه رفت و به علت عدم بضاعت مالی، قادر به ادامه تحصیل نشد. لاجرم به شاگردی نانوائی درآمد.
چون از خانواده متدیّن و مذهبی اسلامی بود در مجالس قرائت قرآن و بعد محافل علم وارد شد و چون ذوق شاعری داشت در مجامع اهل ادب نیز بار یافت. تا اینکه به منزل یکی از روحانیون معروف آن زمان، سیّد نورالدین حسینی درآمد و در زمره مدّاحان او شد. اما محبوب واقعی را نزد آقا و امثال او نیافت. سپس به جرگه دراویش وارد شد در دولتسرای ذهبی ها و همچنین خانقاه خاکساران در چهل تنان به اوراد و اذکار پرداخت. از آنجا نیز مأیوس شد تا اینکه سرانجام این مجاهده و تحقیق او را به مجامع اهل حقیقت کشاند.
خود او اظهار می نمود که شب اول به خانه ای وارد شدم تابلوئی نظرم را جلب کرد که روی آن با خط زیبا نوشته شده بود " دین باید سبب الفت و محبت باشد" این عبارت مرا تکان داد. با معاشرت با بهائیان به ایمان متّهم گشت و او را از کار برکنار کردند. به تدریج فقر و استیصال چهره خود را نشان داد اما او همچنان به دنبال گمشده خود می گشت. یک روز که به خانه برگشت به همسرش گفت، من تا بیخ گردن بهائی هستم از آنجا به بالا، فکر و مغزم برای فهم مطالب قد نمی دهد. من هنوز هفده سوال دارم. این حالت پریشانی او را از اشعاری که می سرود، می توان استنباط کرد که مطلع آن شعر این است:

از شرار عشق سوزانم نمی دانم کیم
کرده گیسویش پریشانم نمی دانم کیم

اما یک شب با دیدن خوابی شک او مبدّل به یقیین شد و کوره آتشی شد که قرار و آرام نداشت. صبح همان روز با دوچرخه رفت و ساعت یک و نیم بعد از ظهر که با حالت خسته و مانده بر گشت در جواب سوال زن و فرزند گفت: "رفتم یار و اغیار را خبر کردم که من بهائی شده ام." از آن تاریخ که کوس رسوائی خود را نواخت، همچون منصور بر سر دار شد.
دوستان قدیمی اوجی از حزب برادران بودند در همه جا تعقیبش می کردند. شبی دو نفر با کیسه پر از پول و چک امضاء شده بدون مبلغ، به در منزلش آمدند تا او را با ماشین آخرین مدل و منزل مسکونی عالی تطمیع کنند، اما اوجی آن شب گرسنه بر روی پشت بام گرم تابستان بدون زیرانداز دراز کشیده بود، در جواب گفت: " معلوم است متاعی که در نزد من است ارزش دارد که شما می خواهید با این همه پول آن را از من پس بگیرید. خیر. فروشنده نیستم..."
او به نقاط مختلف مهاجرت نمود و همه جا به تحریم مواجه شد. در کوار حتی آب را بر وی و خانواده اش بستند. هنگامی که آتش انقلاب در آذر 1357 خطه فارس را در بر گرفت، اوجی با خانواده اش از منزل خود در مرودشت به منزل نیمه تمام دیگر رفت. اموالش را به یغما بردند و به محل اختفایش پی بردند. متجاوز از سه هزار نفر منزل را محاصره نمودند و آنها را مجروح ساختند. اوجی فریاد زد" مردم بهائی هستم بهائی به " هاء" دو چشم." او را بالاخره با تیر زدند. گلوله دستش را شکست و شریانش قطع شد. پس از به هوش آمدن این شعر را دیکته نمود که برایش نوشتند:

گو عنایات الهی چند روزی دیر شد
شکر ذاتش را که اکنون قسمتم یک تیر شد

در بهار 1361 دستگیر و پس از شش ماه، حکم اعدامش صادر شد. قبل از اجرای حکم شعری سرود که مطلعش این است:

ای خوش آن لحظه که قلبم هدف تیر شود
وای بر من اگر امضای قدر دیر شود

حبیب الله اوجی، در روز بیست و پنجم آبان ماه 1361 (برابر 16 نوامبر 1982) در شهر شیراز اعدام گردید.

اقتباس از نوشته حسام نقبائی، پیام بهائی ش 52
به نقل از پروازها و یادگارها، ماه مهر گلستانه، نشر سوپریم، 1371

Wednesday, 26 August 2009

پل صراط


در باورهای اسلامی به مفهوم پل صراط بر می خوریم. در آثار بهائی، پل صراط جنبه ای روحانی و غیر مادی دارد و آن همانا ایمان به خدا و فرستاده او در زمان حیات فرد است یعنی اگر فردی به پیامبر زمانش و تعالیم او ایمان بیاورد، از پل صراط عبور کرده است. تعبیراتی که در مورد دشوار و باریک بودن مسیر به میان آمده است در واقع اشاره به خطیر بودن مسئولیت فرد در تشخیص راه درست و ایمان و ایقان به وجود خدا و حقانیت مظاهر ظهور او با وجود تمام دام های دنیوی، علایق و منافع فرد است.

هر نفسی که به کلمهء بلی موفق شد از صراط گذشت و به جنّت رضا فائز... شد" (حضرت بهاءالله) (6)

Sunday, 16 August 2009

همنوع


حضرت عبدالبها می فرمایند: این زندگانی عالم فانی در اندک زمانی منتهی گردد و این عزت و ثروت و راحت و خوشی خاکدانی عنقریب زائل و فانی شود خلق را به خدا بخوانید و نفوس را به روش و سلوک ملاء اعلی دعوت کنید.یتیمان را پدر مهربان گردید و بیچارگان را ملجاء و پناه شوید ، فقیران را کنز غنا گردید و مریضان را درمان و شفا معین هر مظلومی باشید و مجیر هر محروم.در فکر آن باشید که خدمت به هر نفسی از نوع بشر نمایید .وبه حقیقت مهربان باشید نه به ظاهر و صورت.

Saturday, 8 August 2009

ترک تعصّبات مذهبی و دینی


: حضرت عبدالبهاء ميفرمايند 

" همه بايد تعصّبات را ترک کنند حتّی به کنائس و معابد و مساجد
يکديگر بروند زيرا در جميع اين معابد ذکر الهی ميشود و همه برای عبادت
حقّ مجتمع ميشوند چه فرق ميکند هيچيک شيطان را نمی‌پرستد. مسلمين بايد
به کليساهای مسيحيان و کنائس کليميان بروند و بالعکس ديگران هم بايد
به مساجد مسلمين بروند. اين نفوس محض تقاليد و تعصّباتی که ما انزل اللّه بها
من سلطان از يکديگر اجتناب ميورز‌ند .در امريکا من به کنيسهء يهود که
شبيه به کليساهای مسيحيان بود رفتم همه را ديدم که بعبادت خدا مشغولند.
در بسياری از اين مجامع بآنها گفتم اساس اديان الهی يکی است و برای آنها
دلائل حقّيّت انبيای الهی و مظاهر مقدّسه را تشريح کردم و آنان را تشويق
نمودم که از تقليد کورکورانه بپرهيزند پيشوايان قوم و رؤسا بمعابد يکديگر
بروند و از اساس اديان و تعاليم اصليّهء الهيّه صحبت بدارند و در کمال اتّحاد
و يگانگی و الفت در معابد يکديگر بعبادت پردازند و تعصّبات را ترک کنند".


منبع و مأخذ: بهاءالله و عصر جدید ، ص 138
تألیف: ج . ای . اسلمنت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

و در انجمنی در امريکا فرمودند : " همچنين شرايع الهيّهء
مظاهر مقدّسه هرچند بصورت ظاهر و نام مختلف است ولی در حقيقت
يکی است . انسان بايد عاشق نور باشد از هر مطلعی طالع شود ، عاشق
گل باشد از هر خاکی برويد ، طالب حقيقت باشد از هر مصدری ظاهر
شود. تعلّق به فانوس دوست داشتن نور نيست، علاقه بخاک لطفی ندارد امّا
تمتّع از گل سرخ که از خاک روئيده است ارزش دارد. علاقه به درخت
نفعی ندارد چشيدن ميوه سود ميبخشد. انسان بايد از ميوه‌های لذيذ از هر
درختی ظاهر يا در هر جا يافت شود استفاده کند، کلمهء حقيقت از هر
زبانی خارج شود بايد مورد قبول قرار گيرد، حقايق مطلقه در هر کتابی
باشد بايد پذيرفته شود. اگر ما متعصّب باشيم اين تعصّب باعث محروميّت
و جهالت است . جنگ و نزاع ميان اديان و ملل و اجناس منبعث از سوء
تفاهم است اگر ما دربارهء اديان تحقيق کنيم تا مبادی مکنونه در اصول
اساسی آنها را کشف نمائيم ملتفت خواهيم شد که همه توافق دارند زيرا
حقايق اصليّهء آنها يکی است و متعدّد نيست. باين وسيله است که اهل اديان
در دنيا ميتوانند بنقطهء وحدت برسند.


منبع و مأخذ: خطابهء مبارک در ٢٨ ماه می ١٩١٢ در معبد متروپوليتن نقل از کتاب :

( ص ١٥١-١٥٢ ( ترجمه