بهاییان تقریبا ١٧٠ سال پیش از دل اسلام بیرون آمدند. آنان به قرآن احترام میگذارند، اما پیامبر اسلام را آخرین نمیدانند. جامعه بهایی در سراسر دنیا تقریباً هفت میلیون پیرو دارد، اما در ایران ممنوع است. به گفته اینگو هوفمان، نماینده جامعه بهایی در آلمان، مبانی اعتقادی بهاییان، مانند برابری زن و مرد، یا حق برخورداری از تحصیل را در ایران انگ غربی میزنند. به همین دلیل وضع بهاییان بعد از انقلاب ایران آشکارا به وخامت گراییده است.
به گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران "هرچند دیانت بهایی از آغاز ظهور با آزار و اذیت موجه شده، اما اولین سرکوب شدید بهاییان در در دهه ١٣٣٠ در پی سخنرانیهای حجت الاسلام فلسفی صورت گرفت. سال ١٣٣٤ مرکز ملی بهاییان (حضیره القدس) به دستور تیمور بختیار فرمانده نظامی تهران اشغال و گنبد آن تخریب شد. آزار و اذیت آنها در پی تاسیس انجمن حجتیه و به ویژه بعد از انقلاب سال ١٣٥٧ تشدید گردید".
با وجود آنکه بهاییان در سازمان ملل از موقعیت و مقام مشاورهای برخوردارند، در خود ایران صاحب هیچ حقی نیستند و تقریباً نیم میلیون اعضای آنها را متهم به جاسوسی برای اسرائیل میکنند. این از آن اتهاماتی است که در ایران خیلی گران تمام میشود و عواقب وخیمی دارد.
بنا به گفته جامعه بینالمللی بهایی، بین سالهای ١٩٧٩ تا ١٩٩٨ حدود دویست بهایی در ایران اعدام شده و ١٥ تن به کلی ناپدید شدهاند. فقط از سال ٢٠٠٤ تا٢٠١٠، ٣٣٤ بهایی زندانی شدند و در حال حاضر نیز زیر فشار زیادی قرار گرفتهاند. یک سخنگوی دولت آلمان از وضع بهاییان در ایران اظهار نگرانی کرد.
بنا به گفته جامعه بینالمللی بهایی، بین سالهای ١٩٧٩ تا ١٩٩٨ حدود دویست بهایی در ایران اعدام شده و ١٥ تن به کلی ناپدید شدهاند. فقط از سال ٢٠٠٤ تا٢٠١٠، ٣٣٤ بهایی زندانی شدند و در حال حاضر نیز زیر فشار زیادی قرار گرفتهاند. یک سخنگوی دولت آلمان از وضع بهاییان در ایران اظهار نگرانی کرد.
عاطفی که اینک ٢٤ ساله است، در زادگاهش اصفهان در جامعه بهایی فعالیت میکرد و بابت همین فعالیتها نیز گرفتار انواع مشکلات و محرومیتها شد. با این حال او از پای ننشست و از طریق وبلاگ خودش و شبکههای اجتماعی و با نام واقعی خودش نامههای اعتراضی نسبت به نقض حقوق بشر به "کمیته گزارشگران حقوق بشر "نوشت. این نامهها برایش دردسر درست کرد و داشت دستگیر میشد که با کمک یک قاچاقچی از کشور فرار کرد و به آلمان آمد. او از سال ٢٠٠٩ یکی از ٥٠ تن ایرانیانی است که تقاضای پناهندگیشان در پی انتخابات سال ٢٠٠٩، در آلمان پذیرفته شده است. سپهر میگوید: "تا زمانی که ایران آزاد نشود، نمیتوانم برگردم."
یک خانم بهایی دیگر که خود را با نام مستعار "مونا سبدی" معرفی میکند از فشار به بهاییان در استان سمنان میگوید. وضع بهاییان در این استان به قدری وخیم است که مارکوس لونینگ، مسئول بخش حقوق بشر دولت آلمان "نگرانی شدید" خود را نسبت به آزار بهاییان در سمنان اظهار کرده است. مونا میگوید همه بهاییان این استان زیر فشار قرار گرفتهاند و به تازگی زن و شوهرهای بهایی را هم دستگیر میکنند.
در همین زمینه بخش فارسی رادیو صدای آلمان از بازداشت دو مادر بهایی خبر داد که همراه نوزادانشان در سمنان زندانی شدهاند. بچهها در زندان به شدت ضعیف شدهاند. بنا به بعضی منابع دیگر ازجمله "کمیته گزارشگران حقوق بشر"، پدر یکی از بچهها نیز دستگیر شده است. به گزارش سازمانهای مدافع حقوق بشر علت دستگیری آنها صرفا بهایی بودنشان هست.
به گفته مونا زندانی شدن عواقب گوناگونی در زمینههای مختلف در پی دارد. وقتی پدر و مادر زندانی میشوند معنیاش این است که خانواده دیگر نانآور ندارد. خانوادهها پسانداز هم ندارند که در مدت زندانی بودن والدین از آن ارتزاق کنند. با اتهامات ساختگی مجوز کسب بهاییها را هم گرفتهاند و مغازههایشان را نیز بستهاند.
این نکات را مسئول حقوق بشر دولت آلمان نیز تایید میکند و "بستن مغازه و اخراج از دانشگاه" و اعمال دیگر محدودیتها نسبت به بهاییان را محکوم میکند.
سال ٢٠٠٥ از طرف ارتش به نیروهای امنیتی فرمان داده شد بهاییان را شناسایی کنند. حکومت ایران بهاییان را به تحریک احساسات مردم، فعالیتهای ضد انقلابی و از همه مهمتر جاسوسی برای اسرائیل متهم میکند.ظاهراً این اتهامها فرافکنانه هستند و بهاییان قربانی سیاستهای حکومتاند. به گفته هوفمان از اعضای جامعه بهاییان در آلمان،" این اتهامات تازگی ندارد، اول بهاییان را به روسها وابسته میدانستند، بعد به انگلیسیها و حالا به اسرائیل".
در مواردی زیادی حتی دانشآموزان بهایی هم مورد آزار قرار میگیرند و بنا به گزارش گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در ایران، مغازههای بهاییان نیز آتش زده میشوند.
به گفته مونا سبدی گورهای خانوادگیشان نیز تخریب شده است. او افسوس میخورد که "هر وقت چیز خیلی خوبی درست میکنیم، سر و کلهشان پیدا میشود و خرابش میکنند".
روزنامههای دولتی با پخش اخباری در مورد "فرقه ضاله"ای که ظاهراً بچهها را قربانی میکند، موجب تحریک مردم میشوند. فقط در عرض شانزده ماه ٤٠٠ گزارش بر ضد بهاییان در روزنامههای بزرگ دولتی منتشر شده است. در یک سریال تلویزیونی هم بهاییان جاسوسان اسرائیل و انگلیس نشان داده میشوند.
بهاییان در همه زمینه زیر فشارند. قانون اساسی ایران در کنار اسلام تنها ادیان مسیحی، یهودی و زرتشتی را قبول دارد. از سال ١٩٨٣ جامعه بهایی حق برگزاری تجمع ندارد. در فوریه سال ٢٠٠٨ هفت نماینده منتخب آنها دستگیر شدند. در سالهای گذشته تعدادی از اعضای رهبریشان هم اعدام شدهاند.
سال١٩٩٣ رینالدو گالیندوپل، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل تعقیب سیستماتیک بهاییان در ایران را افشا کرد. او در بازدید از ایران به یک سند رسمی دست یافت با نام به اصطلاح "یادواره گلپایگانی"، که مربوط به دو سال قبل از آن بود و امضای افرادی از جمله آیتالله خامنهای هم پای آن بود. در آن از جمله میخوانیم که "باید جلوی پیشرفت بهاییان گرفته شود" و دستیابی آنها به آموزش یا راهیابی به دانشگاه را باید یا ممنوع، یا خیلی دشوار کرد. آنها حق فعالیت اقتصادی هم ندارند و"ریشههای فرهنگیشان در خارج از ایران" نیز باید خشکانده شود.
منع تحصیل بهاییان اما خیلی پیشتر از این سند آغاز شده بود. سال ١٩٨٧ یک مرکز آموزش عالی بهاییان به طور خصوصی و در خانههای خود بهاییان برپا شد که سال ١٩٩٨ توسط ماموران امنیتی کشف و از هم پاشیده شد.
سال ٢٠٠٦، ٨١ دانشگاه در ایران نامههایی با مضمون ممنوعیت تحصیل بهاییان از وزارت علوم دریافت کردند. در این نامهها به مصوبه سال ١٩٩١ شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر "شناسایی بهاییان" و اخراج آنها از دانشگاه استناد شده است. بر اساس این مصوبه، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند. در بند سوم این مصوبه در تاریخ ششم اسفند ۱۳۶۹، آمده که باید از ثبت نام بهائیان در دانشگاهها جلوگیری به عمل آید و چنانچه هویت بهایی فردی هنگام تحصیل احراز شود باید از تحصیل محروم شود. همچنین در ۱۱ آبان سال ۱۳۸۵ نیز مجدداً به تصویب شورای انقلاب فرهنگی و وزارت اطلاعات رسیده است که بهائیان نمیتوانند در دانشگاهها ثبت نام کنند و در صورت ثبت نام باید اخراج شوند.
همچنین سال ٢٠٠٥ از طرف ارتش به نیروهای امنیتی فرمان داده شد بهاییان را شناسایی کنند. حکومت ایران بهاییان را به تحریک احساسات مردم، فعالیتهای ضد انقلابی و از همه مهمتر جاسوسی برای اسرائیل متهم میکند. ظاهراً این اتهامها فرافکنانه هستند و بهاییان قربانی سیاستهای حکومتاند. به گفته هوفمان از اعضای جامعه بهاییان در آلمان،" این اتهامات تازگی ندارد، اول بهاییان را به روسها وابسته میدانستند، بعد به انگلیسیها و حالا به اسرائیل".
عبادتگاه مقدس بهاییان (بيتالعدل اعظم الهی) در شهر حیفای اسراییل قرار دارد. گنبد طلایی این عبادتگاه محصور در میان باغی زیبا، از مناطق مورد علاقه توریستها در اسراییل است.
البته علت بنای عبادتگاه در اسراییل هم تصمیم شاه به طرد آنها از کشور بود، اما در ایران دیگر کسی به این نکته توجه ندارد و وجود عبادتگاه در اسرائیل را دلیل وابستگی به آن کشور میدانند.
No comments:
Post a Comment