پس از انقلاب اسلامی ایران در کنار انواع محرومیتها و فشارهایی که بر جامعه بهائی ایران وارد میشد، محرومیت از تحصیلات عالی و فشار بر دانشگاهیان بهائی، مقارن با انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ آغاز گردید.این محرومیتها شامل اخراج کارمندان و استادانی که پیرو آئین بهائی بودند، و همچنین اخراج کلیه دانشجویان بهائی و جلوگیری از ورود آنها به دانشگاه در سالهای بعد بود.از سال ۱۳۵۸ تا شروع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ به تدریج کلیه استادان بهائی که هنوز مشغول به خدمت بودند با حکم اخراج از دانشگاه مواجه شدند، دانشگاههای ایران سه سال به مناسبت انقلاب فرهنگی تعطیل شد و پس از بازگشایی دانشگاهها در سال 13۶۱ و درزمان ثبتنام مجدد در تیرماه ۱۳۶۲، دانشجویان بهائی دانشگاهها، نام خود را در فهرست محرومین از تحصیل بر روی تابلوهای اعلانات مشاهده کردند.در طی سالهای ۶۲ تا ۶۷ علیرغم پیگیریهای دانشجویان بهائی و مراجعه آنها به مراجع گوناگون قانونی و انعکاس وضعیت آنها در رسانهها و مجامع بینالمللی هیچ یک از دانشجویان بهائی امکان بازگشت به دانشگاه را نیافتند چرا که شرط این بازگشت، اعلام عدم اعتقاد به آیین بهائی عنوان شده بود، در حالیکه بهائیان اساساً اعتقادات مذهبی خود را کتمان نمیکنند و روند محرومیت بدون هیچ تغییری در وضعیت دانشجویان اخراجی و دهها هزار جوان بهائی که هر ساله به سن تحصیلات عالی میرسیدند ادامه داشت و هر روز به تعداد کسانی که پشت درهای بستهی دانشگاهها به دلیل اعتقادات مذهبی میماندند افزوده میشد. طبق اولین اعلامیهی جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ حق تحصیل برای همه انسان فارغ از نژاد، رنگ، عقیده، مذهب و جنسیت آزاد و برابر است و این محرومیتها اساساً مغایر با تمام قوانین بینالمللی تلقی میشود.(برگرفته از نوشته خانم صفورا الیاسی) با وجود تمام این فشارها و محرومیتها، تلاش تحسینبرانگیز جامعه بهائی ایران در پی پرورش جوانانی که از تحصیلات عالیه بهرمند باشند و رویدادهای جهان پیرامون خود را از دیدگاه علمی و تحقیقاتی بررسی کنند واقعاً ستودنی است و تشکیل موسسه آموزشی بهائیان که در سال 1364 شکل گرفت راستای همین اقدامات است. این موسسه آموزشی با کمترین امکانات مالی و انسانی در زیر سایهی وجود بیشترین فشارهای حکومتی و با فداکاری بسیاری از بهائیان عزیز ایران متولد شد و در حال حاضر بیش از شصت دانشگاه معتبر دنیا مدرک مقطع لیسانس این موسسه را به رسمیت میشناسند و دانشجویان بهائی میتوانند با ارائه مدرک این موسسه آموزشی در مقاطع بالاتر به تحصیل بپردازند. شرم آورانه با وجود سیل انبوهی از محرومیتها و فشارها از سوی حاکمیت برای تحصیل بهائیان در ایران، مقامات جمهوری اسلامی ایران این موسسه را غیرقانونی میدانند و فعالیتهای آن را ممنوع اعلام کردهاند و در سالهای اخیر نیز بسیاری از اساتید و مسئولینی که با این موسسه آموزشی در ارتباط بودهاند دستگیرشدهاند، از جمله کامران مرتضايی، وحيد محمودی که هر کدام به پنج سال زندان، رامين زيبايی، محمود بادوام، فرهاد صدقی از مدرسان هر کدام به چهار سال زندان و رياض سبحانی، نوشين خادم هر کدام به چهار سال زندان محکوم شدهاند. در همین خصوص بانی دوگال، نماينده جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل، در اين زمينه گفته است: «مشخص نيست که اتهامات عليه اين افراد بیگناه چيست؟!!! کسانی که تنها هدفشان اين بوده است، به جوانانی که به دليل اعتقادات دینیشان ناعادلانه از تحصيل در موسسههای آموزش عالی محروم شدهاند خدمت کنند، اين چه نوع جامعهای است که ارائه خدمت تحصيلی به جوانان را جرم تلقی میکند؟!!!» آموزش و حق تحصیلات عالیه برای هر کسی با هر رنگ، نژاد، قومیت و مذهبی آزاد است و هیچ قانون و حکومتی نمیتواند انسانی را به سبب داشتن اعتقادات و باورهای مذهبی از این حق بازدارد. در سایه لطف و عنایت خداوند رحمان و تائیدات نامتناهی حضرت جمال اقدس ابهی جامعهی عزیز و پرتلاش بهائی ایران همواره در پی کسب مهارتهای علمی از هیچ تلاشی بازنخواهند ایستاد و در مقابل تمام فشارها و محرومیتها همچون گذشته با صبر و شکیبایی قلههای رشد و ترقی را خواهد پیمود. بدون شک جوانان بهائی با کسب علم و مهارتهای کاربردی بیش از گذشته در راه خدمت به عالم انسانی پیشرو خواهند بود و اثبات خواهند کرد هیچ نیرو و قدرتی جلودار عشقِ به خدمت و شوق آنها در مسیر ترقی نخواهد بود. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما
سراپردۀ يگانگی بلند شد به چشم بيگانگان يکديگر را مبينيد همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار
Friday 31 May 2013
نوزدهمین نامه از صد نامه تا آزادی در خصوص محرومیت از تحصیلات عالیه برای جوانان بهائی ایران
پس از انقلاب اسلامی ایران در کنار انواع محرومیتها و فشارهایی که بر جامعه بهائی ایران وارد میشد، محرومیت از تحصیلات عالی و فشار بر دانشگاهیان بهائی، مقارن با انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ آغاز گردید.این محرومیتها شامل اخراج کارمندان و استادانی که پیرو آئین بهائی بودند، و همچنین اخراج کلیه دانشجویان بهائی و جلوگیری از ورود آنها به دانشگاه در سالهای بعد بود.از سال ۱۳۵۸ تا شروع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ به تدریج کلیه استادان بهائی که هنوز مشغول به خدمت بودند با حکم اخراج از دانشگاه مواجه شدند، دانشگاههای ایران سه سال به مناسبت انقلاب فرهنگی تعطیل شد و پس از بازگشایی دانشگاهها در سال 13۶۱ و درزمان ثبتنام مجدد در تیرماه ۱۳۶۲، دانشجویان بهائی دانشگاهها، نام خود را در فهرست محرومین از تحصیل بر روی تابلوهای اعلانات مشاهده کردند.در طی سالهای ۶۲ تا ۶۷ علیرغم پیگیریهای دانشجویان بهائی و مراجعه آنها به مراجع گوناگون قانونی و انعکاس وضعیت آنها در رسانهها و مجامع بینالمللی هیچ یک از دانشجویان بهائی امکان بازگشت به دانشگاه را نیافتند چرا که شرط این بازگشت، اعلام عدم اعتقاد به آیین بهائی عنوان شده بود، در حالیکه بهائیان اساساً اعتقادات مذهبی خود را کتمان نمیکنند و روند محرومیت بدون هیچ تغییری در وضعیت دانشجویان اخراجی و دهها هزار جوان بهائی که هر ساله به سن تحصیلات عالی میرسیدند ادامه داشت و هر روز به تعداد کسانی که پشت درهای بستهی دانشگاهها به دلیل اعتقادات مذهبی میماندند افزوده میشد. طبق اولین اعلامیهی جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ حق تحصیل برای همه انسان فارغ از نژاد، رنگ، عقیده، مذهب و جنسیت آزاد و برابر است و این محرومیتها اساساً مغایر با تمام قوانین بینالمللی تلقی میشود.(برگرفته از نوشته خانم صفورا الیاسی) با وجود تمام این فشارها و محرومیتها، تلاش تحسینبرانگیز جامعه بهائی ایران در پی پرورش جوانانی که از تحصیلات عالیه بهرمند باشند و رویدادهای جهان پیرامون خود را از دیدگاه علمی و تحقیقاتی بررسی کنند واقعاً ستودنی است و تشکیل موسسه آموزشی بهائیان که در سال 1364 شکل گرفت راستای همین اقدامات است. این موسسه آموزشی با کمترین امکانات مالی و انسانی در زیر سایهی وجود بیشترین فشارهای حکومتی و با فداکاری بسیاری از بهائیان عزیز ایران متولد شد و در حال حاضر بیش از شصت دانشگاه معتبر دنیا مدرک مقطع لیسانس این موسسه را به رسمیت میشناسند و دانشجویان بهائی میتوانند با ارائه مدرک این موسسه آموزشی در مقاطع بالاتر به تحصیل بپردازند. شرم آورانه با وجود سیل انبوهی از محرومیتها و فشارها از سوی حاکمیت برای تحصیل بهائیان در ایران، مقامات جمهوری اسلامی ایران این موسسه را غیرقانونی میدانند و فعالیتهای آن را ممنوع اعلام کردهاند و در سالهای اخیر نیز بسیاری از اساتید و مسئولینی که با این موسسه آموزشی در ارتباط بودهاند دستگیرشدهاند، از جمله کامران مرتضايی، وحيد محمودی که هر کدام به پنج سال زندان، رامين زيبايی، محمود بادوام، فرهاد صدقی از مدرسان هر کدام به چهار سال زندان و رياض سبحانی، نوشين خادم هر کدام به چهار سال زندان محکوم شدهاند. در همین خصوص بانی دوگال، نماينده جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل، در اين زمينه گفته است: «مشخص نيست که اتهامات عليه اين افراد بیگناه چيست؟!!! کسانی که تنها هدفشان اين بوده است، به جوانانی که به دليل اعتقادات دینیشان ناعادلانه از تحصيل در موسسههای آموزش عالی محروم شدهاند خدمت کنند، اين چه نوع جامعهای است که ارائه خدمت تحصيلی به جوانان را جرم تلقی میکند؟!!!» آموزش و حق تحصیلات عالیه برای هر کسی با هر رنگ، نژاد، قومیت و مذهبی آزاد است و هیچ قانون و حکومتی نمیتواند انسانی را به سبب داشتن اعتقادات و باورهای مذهبی از این حق بازدارد. در سایه لطف و عنایت خداوند رحمان و تائیدات نامتناهی حضرت جمال اقدس ابهی جامعهی عزیز و پرتلاش بهائی ایران همواره در پی کسب مهارتهای علمی از هیچ تلاشی بازنخواهند ایستاد و در مقابل تمام فشارها و محرومیتها همچون گذشته با صبر و شکیبایی قلههای رشد و ترقی را خواهد پیمود. بدون شک جوانان بهائی با کسب علم و مهارتهای کاربردی بیش از گذشته در راه خدمت به عالم انسانی پیشرو خواهند بود و اثبات خواهند کرد هیچ نیرو و قدرتی جلودار عشقِ به خدمت و شوق آنها در مسیر ترقی نخواهد بود. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment